سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری
پس از آن که یورگوس لانتیموس برای «دندان نیش» (۲۰۰۹)، تریلرِ حومه شهری ناراحتکننده خود درباره خانوادهای که ارتباط فرزندانش را با دنیای خارج قطع کرده، نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان شد، کلی در لس آنجلس چرخ زد، اما چیزی گیر او نیامد. فیلمساز ۴۸ ساله یونانی میگوید: «اینطرف و آنطرف میرفتم، آدمهای مختلف را میدیدم، هر وقت از یک استودیو به استودیوی دیگر میرفتم استرس داشتم. در این مواقع، واقعاً نمیدانید آنها قدر کارتان را میدانند یا فقط چون فیلمتان حالا سر زبانها افتاده میخواهند شما را ببینند.»
چند سال طول کشید، اما لانتیموس درنهایت راه حل بهتری برای رساندن تصورات عجیب و غریب خود به طیف گستردهتری از تماشاگران پیدا کرد: او یونانِ فقیر را ترک کرد و در یک جامعه هنری قوی در لندن مستقر شد. لانتیموس روی پروژههای انگلیسیزبانِ به لحاظ تجاری، شدنی کار کرد که نیاز داشت بازیگران درجه یک با شرایط او در آنها کار کنند.
این مؤلفه مخفی به او اجازه داد تقریباً یک دهه پس از «دندان نیش»، بزرگترین و به لحاظ تجاری، در دسترسترین فیلم خود را بدون ذرهای مصالحه بسازد: «سوگلی» (The Favourite)، یک کمدی سیاه پیچیده که داستان آن در دربار سلطنتی بریتانیا در قرن نوزدهم اتفاق میافتد. اما استون و ریچل وایس نقش دو زن دربار را بازی میکنند که برای جلب محبت ملکه آن (الیویا کلمن) یکی به دو و توطئهچینی میکنند؛ در ادامه مثلث عاشقانه نامتعارف آنها در یک هزارتوی پر پیچ و خم از اغوا و درگیریهای فیزیکی جاری میشود.
پروژه را اولین بار سیسی دمپسی، تهیهکننده پس از موفقیت «دندان نیش» به لانتیموس پیشنهاد کرد. لانتیموس نگارش فیلمنامه را به تونی مکنامارا واگذار کرد و از او خواست نسخه اول را که نوشته دبورا دیویس بود، بهروز کند. بااینحال، «سوگلی» مضامین مورد علاقه لانتیموس را که در کارهای او تکرار میشود، به شکلی دلپذیر تقویت میکند: اثرات زیانآور قدرت و حرص که آدمهای وسواسی را به شاهبیت تلخ آنچه خودشان ساختهاند تبدیل میکند.
«سوگلی» همراه با دو پروژههای انگلیسیزبان دیگر لانتیموس، فیلم دیستوپیایی «خرچنگ» (۲۰۱۵) – با بازی کالین فارل، وایس، کلمن و بن ویشاو که داستانش در آینده نزدیک در جایی روی میدهد که آدمهای مجرد باید در ۴۵ روز جفت پیدا کنند، وگرنه به حیوان تبدیل و در طبیعت رها میشوند – و تریلر روانشناختی «کشتن یک گوزن مقدس» (۲۰۱۷) – با بازی فارل، نیکول کیدمن و بری کیون درباره یک جراح ماهر که پسری پردردسر از خانوادهای بههمریخته را زیر بال و پر خود میگیرد – یک سهگانه غیر عمدی را تشکیل میدهد. هر سه فیلم روایتهای مسحورکننده و غیر قابل پیشبینی ارائه میدهند، اما چهرههای آشنا، بینندگان جدیدی را به هیجان منحصربهفرد جهان همیشه در حال گسترش لانتیموس دعوت میکنند. از زمان ظهور لارس فون تریر، هیچ فیلمسازی نتوانسته بود تماشاگران را به یک اندازه آزار دهد و هیجانزده کند و همزمان آوازه خود را گسترده کند. او میگوید: «فقط سعی میکنم تصمیم بگیرم به چه چیزی علاقه دارم و چه چیزی من را هیجانزده میکند. نگران این نیستم چگونه تعبیر میشود.»
یورگوس لانتیموسلانتیموس تمایل دارد از توضیح دادن درباره معنای کار خود یا ارزیابی جذابیت گسترده آن را اجتناب کند، اما تصمیم او برای گسترش دادن پروژهها در مقیاس بزرگتر ناشی از مذاکره دقیق درمورد فرصتهایی است که برایش فراهم میشود. بهعنوان یک دانشجوی سینما در یونان در دهه ۱۹۹۰، صنعت فیلمسازی ناموجود او را مجبور کرد جاهطلبیهای خود را در سطح پایین نگه دارد. او از فیلمهای بروس لی و وسترنهای اسپاگتی لذت میبرد، اما هیچ سینمای هنری نبود که او را در معرض مجموعهای وسیعتر از امکانات قرار دهد. حساسیتهای او از تجربیات دیگر پدیدار شد.
او میگوید: «هیچوقت فکر نمیکردم واقعاً بتوانم فیلم بسازم. یونانی بودن به این معنا بود که این آرزو واقعیت ندارد.» لانتیموس گروهی نزدیک از دوستان علاقهمند به فیلم را جمع کرد و مشغول ساخت فیلمهای تبلیغاتی شد. او در دهه اول زندگی حرفهای خود صدها فیلم تبلیغاتی کارگردانی کرد و غرایز فنی خود را پرورش داد. لانتیموس میگوید: «کارهای مزخرف زیادی کردم. دورهای در اوایل دهه نود بود که روزنامههای قدیمی به همراه نسخههای چاپی خود به مشتریان هدیه میدادند. ما برای دستگاههای قهوهساز که آنها به مشترکین خود میدادند فیلمهای تبلیغاتی ارزانقیمت میساختیم، از این کارهای دیوانهوار میکردیم.»
لانتیموس کارهای جدیتر هم انجام میداد، در فیلمبرداری از اجراهای رقص با طراحان همکاری میکرد و چند تئاتر نیز کارگردانی کرد؛ هر دو مورد بر ویژگیهای جسمانی و رفتارهای نامتعارف در مرکز فیلمهای او تأثیر گذاشت. او میگوید: «در یک مقطع زمانی آشکارتر شد که میخواهم تلاش کنم و فیلم بسازم.»
«کینهتا» (۲۰۰۵) اولین تجربه کارگردانی انفرادی او با گروه بسیار کوچک و سه بازیگر ساخته شد. پیرنگ پر پیچ و خم فیلم سه نفر از ساکنان یک هتل را در برمیگیرد که به دلایل مرموز سعی میکنند مرتکب قتل شوند. این فیلم اولین فرصت نگاه اجمالی به زیباییشناختی لانتیموس را فراهم میکند – یک دنیای اضطرابآور و تودار که به منطق خود پایبند میماند، روی کاغذ مضحک به نظر میرسد و در مقابل دوربین بهنوعی معتبر جلوه میکند. لانتیموس درمورد اولین تولید خود میگوید: «نحوه برخورد ما با آن پروژه خیلی سادهلوحانه بود. قبلاً چنین کاری نکرده بودیم، اما با آن فیلم ثابت کردیم که این کار شدنی است. حتی بیشتر انگیزه پیدا کردیم، بنابراین به ساخت فیلم ادامه دادیم.» «کینهتا»، لانتیموس را وارد دنیای جشنوارههای سینمایی کرد و وقتی فیلم از تورنتو و برلین سر درآورد، او ناگهان از جهان بزرگتری آگاه شد که فیلمهایش میتوانستند در آن وجود داشته باشند. او میگوید: «حتی نمیدانستم موضوع چیست و چگونه کار میکند و آن آدمها که فیلمها را برای جشنوارهها انتخاب میکردند، چه کسانی بودند.»
لانتیموس در کشورش «دندان نیش» را ساخت که کشف جشنواره کن ۲۰۰۹ بود و جایزه اصلی بخش نوعی نگاه را برد. او میگوید: «هرگز تصور نمیکردیم که بتوانیم به شیوهای متفاوت با آنچه کارمان را شروع کرده بودیم، فیلم بسازیم. انتظار موفقیت را نداشتیم.» لانتیموس بهجای این که منتظر بماند تا ببیند هیاهو سر فیلم او به کجا ختم میشود، به کار خود با محدودیتهای جامعه فیلم یونان ادامه داد. او در ۲۰۱۰ فیلم «آتنبرگ» – پرتره دیوانهوار آثینا راشیل ساگاری از دو دوست صمیمی که با انزوا و اصول اخلاقی مبارزه میکنند – را تهیه و در آن بازی کرد. لانتیموس در زمان تولید آن فیلم با همسر آینده خود، آریان لابد، بازیگر که از قبل از طرفداران کار او بود، آشنا شد. لابد میگوید: «خیلی تحت تأثیر او قرار گرفتم. او با موانع زیادی روبرو بوده و هرگز تسلیم نمیشود.»
الیویا کلمنهمانطور که «دندان نیش» در سطح بینالمللی بیشتر شناخته میشد، لانتیموس سراغ پروژه بعدی خود رفت: «آلپ» (۲۰۱۱)، یک تریلر عجیب و غریب و فراگیر درباره کسانی که ادای افراد تازه فوتشده را درمیآورند تا به نزدیکان آنها کمک کنند. فیلم او چند ماه پس از آن که «دندان نیش» نتوانست برنده اسکار بهترین فیلم خارجیزبان شود، در جشنوارههای ونیز و تورنتو، هوادارانی پیدا کرد و لانتیموس دوباره خود را در یک مکان آشنا دید.
«آلپ» اکرانی گذرا در ایالات متحده داشت و کمی بعد محو شد. او میگوید: «”آلپ” بهعنوان یک فیلم یونانی کوچک دیگر که پولی در بساط ندارد، نادیده گرفته شد.» اگرچه لانتیموس و ساگاری در برخی رسانهها بهعنوان رهبران «موج عجیب یونانی» مطرح شدند، اما خودشان هرگز از این تعبیر استقبال نکردند. جیمی دمترو، مدیر جامعه فیلمهای یونانی در نیویورک میگوید: «موج عجیب، محصول بحران مالی در یونان بود، زمانی که مردم یونان به لحاظ اقتصادی بهشدت در مضیقه قرار گرفتند. طبیعی است که فیلمسازان سعی کردند بفهمند چه اتفاقی افتاد و چرا و به همان اندازه طبیعی بود که آنها برای تفسیر آنچه خود و کل کشورشان تجربه میکردند، به اغراق روی آورند.»
ریچل وایساما این برچسب در خانه برای کارگردانان هرگز کار زیادی انجام نداد. دمترو میگوید: «هیچ فیلم موج عجیب در یونان با موفقیت تجاری روبرو نشد. تماشاگران یونانی اینجور فیلمها را نمیبینند.» او اضافه میکند در این کشور هر سال بهطور متوسط ۲۰ تا ۲۵ فیلم تولید میشود و از زمان اکران «دندان نیش» در ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۸، تنها ۱۱ فیلم برای توزیع در ایالات متحده فروخته شد. بخش عمدهای از تولیدات ملی کشور – که عمدتاً کمدی هستند – سفر نمیکنند، اما حالا این شامل فیلمهای لانتیموس نمیشود. او توانسته راهی برای خروج از جهانی جزیرهمانند پیدا کند. دمترو میگوید: «اگر لانتیموس تأثیری بر فیلمسازان یونانی داشته باشد، تأیید این تصور است که فیلمها باید بیشتر به بازار جشنوارههای بینالمللی توجه داشته باشند تا توزیع در خود یونان.»
لانتیموس پس از «آلپ» به انگلستان فرار کرد، جایی که بازیگران دستهدسته به سراغ او رفتند و خروجی او بالا رفت. کیت بلانشت ابراز علاقه کرد، همینطور وایس، اگرچه مدتی طول کشید تا با فیلمنامه او برای «خرچنگ» کنار بیاید، فیلمی که وایس در آن در آیندهای عجیب و غریب که مجرد بودن یک جرم است، در مقابل فارل بازی کرد. کیدمن مشتاق بود رویکرد غیرمتعارف کارگردان برای «کشتن یک گوزن مقدس» را بپذیرد و لانتیموس تولید «سوگلی» را زمانی به پایان رساند که پروژه مشترک او با کیدمن حتی هنوز به جشنواره کن راه پیدا نکرده بود.
الیویا کلمنلانتیموس میگوید هرگز پروژههای خود را با بازیگران خاص در ذهن نمینویسد. او میگوید: «نمیخواهم خودم را محدود کنم. شما نمیدانید که آیا آنها در دسترس خواهند بود یا خیر.» حرفهای زیادی درمورد روند تمرین غیر معمول او در «سوگلی» زده شده است. درحالیکه بازیگران فیلمنامه را اجرا میکردند، لانتیموس به آنها دستورات تجربی میداد. استون در یک جلسه پرسش و پاسخ «سوگلی» در جشنواره تلوراید گفت: «در پایان، همه ما فیلمنامه را کاملاً حفظ بودیم چون بارها و بارها بدون هیچ منظور قبلی کلمات را بیان کرده بودیم. یک روش بسیار جالب برای فهمیدن این مسئله بود که ما در کنار هم ایمن هستیم و میتوانیم به هم تکیه کنیم و وقتی فیلمبرداری را شروع میکردیم میدانستیم چه میگوییم. به آنچه واقعاً فیلمبرداری کردیم هیچ شباهتی نداشت.»
لانتیموس از آزادی خود برای اجرای روشهای غیر سنتی در مقیاس بزرگتر استقبال کرده و چند مقررات هنری را در یک بسته واحد ترکیب میکند. درحالیکه منتقدان و تماشاگران میکوشند کار او را طبقهبندی کنند، همیشه شیوهای برای جنون وجود دارد. او میگوید: «من سالهای زیادی رقص و تئاتر و همه چیزهای شبیه آن را میدیدم و مشارکت داشتم که باعث شد درمورد نحوه کار با بازیگران و برخورد با موارد مختلف خیلی چیزها یاد بگیرم.» فیلمهای لانتیموس چرخشهای شدیدی دارد که افراد کمتر توانا ممکن است لحن داستانهای او را از بین ببرند یا آنها را ساده کنند.
الیویا کلمن و اما استوندر «سوگلی»، سارا، دوشس مارلبرو با بازی وایس، برای جلب رضایت ملکه خود به شکلی گیجکننده درگیر یک رقص معاصر میشود – اما این تلاش هرگز به نقیضهای در سطح فیلمهای برادران زوکر تبدیل نمیشود، زیرا بازیگران خیلی جدی آن را انجام میدهند و فیلمساز با فراهم کردن یک محیط سازگار، شرایط را برای آنها فراهم میکند. لانتیموس برای طراحی این سکانس، کنستانزا ماکراس طراح رقص آرژانتینی را به خدمت گرفت. او میگوید: «میدانستم ویژگیهای جسمانی بسیار مهم است تا فیلم را بهگونهای خلق کنیم که شبیه دنیای خودش باشد و بیشباهت با فیلمهای تاریخی دیگر که در آنها آدمها به شیوهای خاص حرف میزنند و راه میروند.»
به همین دلیل بود که او میخواست یک نویسنده جدید روی فیلمنامه دیویس که از دهه ۱۹۹۰ دستبهدست میشد، کار کند. او میگوید: «فیلمنامه اولیه ازنظر تاریخی بسیار دقیق بود و اطلاعات زیادی درمورد سیاست آن زمان داشت، اما من واقعاً میخواستم تمرکز فیلمنامه بیشتر روی این سه زن باشد. برای من جالبتر بود – رابطه آنها با سیاست و قدرت و این که چگونه روابط آنها بر تصویر بسیار بزرگتر تأثیر میگذارد.»
لانتیموس که معمولاً از رسانهها گریزان است، راه خود را برای رسیدن به یک تصویر بزرگتر پیدا کرد. او میگوید: «میخواستم همهچیز را بسیار سادهتر کنم تا فیلمی باشد که با امروز ما مرتبط حس شود تا بتوانید تصور کنید این اتفاق در هر نقطه از دنیا یا در هر زمان و هر مکان رخ میدهد.»
او ادامه میدهد: «اگر سیاست را کنار بگذارید، درک پیامدهای ناشی از تصمیمات این سه نفر یا اقدامات این سه زن آسانتر میشود.» اگر خوب دقت کنید متوجه میشوید اصول اخلاقی واقعی بهطور پنهانی در مرکز سینمای لانتیموس حرکت میکند. برای استون، «سوگلی» بیانگر «تلاش برای درک این مسئله است که بین این سه نفر کدام یک واقعاً مسئول است».
یورگوس لانتیموس و اما استونوقتی لانتیموس فیلمنامه جدیدی را تمام میکند، آن را در خانه با صدای بلند برای لابد میخواند. او میگوید: «آنوقت است که چیزهای خاصی را درک میکنم.» لابد اضافه میکند سرازیر شدن منابع بودجه و ستارهها، فرمول او را تغییر نداده است. او میگوید: «فقط ابزارهای بیشتری به یورگوس میدهد تا بینش خود را خلق کند. قرار نیست چیزی تغییر کند. فکر نمیکنم او داستانهای خود را با در نظر داشتن تماشاگران بیشتر در ذهن، خلق کند.»
لانتیموس ترجیح میدهد پشت روکش کار خود پنهان شود. او میگوید: «من فیلم میسازم و اجازه میدهم خودش صحبت کند.» اما او با «سوگلی» با فشارهای فصل جوایز سینمایی راحتتر کنار آمد. لانتیموس میگوید: «اگر مردم فیلم را دوست داشته باشند، عالی است. اگر نامزد جایزه شدیم، عالی است. اگر هم نشدیم، اشکال ندارد.» («سوگلی» نامزد ۱۰ جایزه اسکار شامل بهترین فیلم و بهترین کارگردان برای لانتیموس شد و کلمن جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را برد. فیلم در سی و دومین دوره جوایز فیلم اروپا نیز در ۹ رشته شانس دریافت جایزه را داشت و برنده هشت جایزه ازجمله بهترین فیلم و بهترین کارگردان شد.)
منبع: ایندیوایر (اریک کان)/ مجله نماوا
سینماسینما: مهدی تهرانی، روزنامهنگار و منتقد سینما، استاد بخشهای زیباییشناسی و مطالعات فیلم دانشگاه چارلز پراگ در سایت ایران آرت نوشت: حالا علی افتخاری ۵۰ ساله شده. خوشا به حال مطبوعات و خوشا به حال دوستان و مخاطبین او. نصف سن خود را بهصورت حرفهای در یک حوزه تخصصی کار...
۱۴۰۲/۱۰/۰۳
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری روی کاغذ، «ایدا» (Ida) ساخته پاول (پاوو) پاولیکوفسکی، دقیقاً ویژگیهای لازم برای موفقیت جهانی را نداشت، اما این فیلم لهستانیِ برنده اسکار از زمان اولین نمایش خود در سال ۲۰۱۳ فراتر از انتظارات ظاهر شد. درام سیاه و سفید و بیپیرایه «ایدا» درباره یک زن جوان...
۱۴۰۰/۰۹/۲۴
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری «در جسم و روح» (On Body and Soul) به کارگردانی ایلدیکو انیدی در سال ۲۰۱۷ جایزه خرس طلایی شصت و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم برلین را دریافت کرد و بعد به نمایندگی از مجارستان برای رقابت در بخش فیلم خارجیزبان نودمین دوره جوایز اسکار انتخاب شد...
۱۴۰۰/۰۸/۱۵
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری کلینت ایستوود بیش از بسیاری از همکارانِ در قید حیات خود، خودش و دیگران را کارگردانی کرده است. پس این حق را دارد که در فیلم جدید خود روی صحنه کمی کندتر راه برود. اولین تجربه کارگردانی ایستوود، «آهنگ میستی را برای من بنواز» (۱۹۷۱)، نیم...
۱۴۰۰/۰۷/۰۴
سینماسینما، علی افتخاری سریالهای «تاج»، «تد لاسو» و «کابوس ایست تاون» در هفتاد و سومین دوره جوایز امی که صبح دوشنبه ۲۹ شهریور با اجرای سدریک اینترتینر برگزار شد، روی هم ۱۰ جایزه از ۱۲ جایزه بخشهای بازیگری را به خانه بردند. به گزارش ورایتی، «تد لاسو» از اپل تیوی...
۱۴۰۰/۰۶/۲۹
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری «رنج و شکوه» (Pain and Glory) پدرو آلمودوار شبیه یک آواز قو یا آخرین کار بزرگ یک هنرمند است؛ داستان سالوادور مایو، فیلمساز محترم اسپانیایی – با بازی یک آنتونیو باندراسِ شکننده – که با اعتیاد به مواد مخدر، شیاطین درونی و یک بدن پیر دست...
۱۴۰۰/۰۶/۲۷
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری بازیگری شبیه نیکلاس کیج کمتر نظیر دارد. بازیگر ۵۷ ساله برنده اسکار در طول چهار دهه همه کار انجام داده است، از فیلمهای کمدی نامتعارف («پگی سو ازدواج کرد»، «بزرگ کردن آریزونا»، «بوسه خونآشام»، «ماهزده») و فیلمهای درام تحسینشده («ترک کردن لاس وگاس»، «اقتباس»، «احیای مردگان»)...
۱۴۰۰/۰۶/۱۵
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری میتوان اینطور تصور کرد که مدیران ارشد دیزنی و مارول برای پیوستن شارلیز ترون به «جهان سینمایی مارول» به او مراجعه کردهاند. اما نه، ترون میگوید، او کوچکترین صدایی نشنیده است. بازیگر برنده اسکار به ورایتی میگوید: «به خدا قسم میخورم. هیچ پیشنهادی به من نشده...
۱۴۰۰/۰۶/۱۴
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری چه اتفاقی میافتد وقتی یک بچه خیابانی مستقیماً از بازداشتگاه نوجوانان بیرون میآید و خدا را مییابد، اما گذشته او به او اجازه نمیدهد راه یک روحانی را دنبال کند؟ وقتی دانیل برای کار در یک کارگاه نجاری به شهری کوچک در لهستان فرستاده میشود، در...
۱۴۰۰/۰۶/۱۱
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری به ماه سپتامبر رسیدهایم، و درحالیکه برگها هنوز نریختهاند، فصل جشنوارههای فیلم پاییزی پیش روی ما است. مثل همیشه، جشنواره فیلم ونیز با یکی دو روز اختلاف با جشنواره فیلم تلیوراید شروع میشود. ترکیب فیلمهای ونیز در چند سال گذشته فوقالعاده بوده است – تا حدی...
۱۴۰۰/۰۶/۱۰
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری با وجود همه اقتباسهای سینمایی مشهور از کتابهای جرج اورول، خیلی کم پیشآمده که خود نویسنده بریتانیایی کتابهای «قلعه حیوانات» و «۱۹۸۴» روی پرده تصویر شود. بااینحال، او در فیلم «آقای جونز» (Mr. Jones) که اولین بار در دنیا در ۲۰۱۹ در بخش مسابقه بینالملل شصت...
۱۴۰۰/۰۶/۰۶
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری ریشههای «استیلواتر» (Stillwater)، فیلم جدید تام مککارتی که از ۳۰ ژوئیه ۲۰۲۱ در سینماهای آمریکا اکران شد، کاملاً آشکار است: یک دانشجوی جوان آمریکایی دور از خانه است و به دلیل قتل دوستش (و در این مورد معشوقهاش) در یک زندان اروپایی به سر میبرد، جنایتی...
۱۴۰۰/۰۶/۰۳
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری پرستار میلدرد رَچِد، آنتاگونیست بسیار بیرحم فیلم «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» (۱۹۷۵)، یکی از نمادینترین شخصیتهای تاریخ سینماست، اما در ۱۹۷۴ وقتی سازندگان فیلم، در حال انتخاب بازیگر بودند، این نقش یک جام شراب مسموم بود. هالیوود نمیتوانست آن را به کسی بدهد. تقریباً همه...
۱۴۰۰/۰۵/۳۰
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری در حدود ساعت ۴ صبح یکی از روزهای پاییز ۲۰۱۷، پس از فیلمبرداری خستهکننده و شبانه یکی از سکانسهای فیلم «آسمانخراش» تولید یونیورسال، دواین جانسون که مسلماً پرکارترین فرد هالیوود است، وقت گذاشت و یک فیلم ویدیویی برای امیلی بلانت ضبط کرد. در آن زمان، قرار...
۱۴۰۰/۰۵/۱۲
سینماسینما. ترجمه: علی افتخاری سینمای نوری بیلگه جیلان به یک اندازه بیاننشدنی و گیرا است. جیلان مشتاقانه از سنت هنری اروپایی میکلآنجلو آنتونیونی، تئو آنگلوپولوس و جهان سینمایی آندری تارکوفسکی پیروی میکند، و یک استعداد بصری پرشور به نمایش میگذارد، و در عین حال استفاده از زمان، مکان و روایت...
۱۴۰۰/۰۵/۰۲
سینماسینما، علی افتخاری درحالیکه بیماری همهگیر نتوانست فصل جوایز سینمایی در سال ۲۰۲۰ را کلاً از بین ببرد، اما یک جایزه مهم را از تصویر خارج کرد. برای بسیاری از فیلمسازان، نخل طلا معتبرترین افتخار روی کره زمین است، و در سال ۲۰۱۹، این جایزه بیش از همیشه اهمیت خود...
۱۴۰۰/۰۴/۲۲
سینماسینما، علی افتخاری جشنواره فیلم کن با یک سال و خردهای تأخیر بار دیگر برگزار شده است. هفتاد و سومین دوره بزرگترین رویداد سینمایی جهان که قرار بود از ۱۲ تا ۲۳ مه ۲۰۲۰ (۲۳ اردیبهشت تا ۳ خرداد ۱۳۹۹) برگزار شود، به خاطر کروناویروس لغو شد. برگزارکنندگان جشنواره تا...
۱۴۰۰/۰۴/۱۶
سینماسینما. ترجمه: علی افتخاری برای مایک ریاندا کارگردانِ فیلم اولی (نویسنده و یکی از کارگردانان هنری سریال انیمیشن «آبشار جاذبه»)، فیلم انیمیشن «میچلها در برابر ماشینها» (The Mitchells vs. the Machines) مانند ساخت ۱۰ فیلم بلند انیمیشن فوقالعاده دشوار در قالب یک فیلم بود. به این دلیل که زیباییشناختیِ پیچیده...
۱۴۰۰/۰۴/۱۳