سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری
پرستار میلدرد رَچِد، آنتاگونیست بسیار بیرحم فیلم «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» (۱۹۷۵)، یکی از نمادینترین شخصیتهای تاریخ سینماست، اما در ۱۹۷۴ وقتی سازندگان فیلم، در حال انتخاب بازیگر بودند، این نقش یک جام شراب مسموم بود. هالیوود نمیتوانست آن را به کسی بدهد. تقریباً همه بازیگران زن درجه یک آن روزها نقش رچد را رد کردند، از آنجلا لنزبری گرفته تا الن برستین و آن بنکرافت.
سارا پُلسون (پالسِن) که در سریال تلویزیونی «رچد» (Ratched) تولید نتفلیکس، نقش رچد را در جوانی بازی میکند، میگوید: «هیچیک از معروفترین بازیگران زن آن روزها، نقش را نمیخواستند. آنها نمیخواستند برند خود را خراب کنند. نمیخواستند دیگران از آنها بدشان بیاید. و البته، لوئیز فلچر طوری این نقش را بازی کرد که هیچیک از آن زنان، هرچند همه شگفتانگیز هستند، نمیتوانستند انجام دهند… کاری که او انجام داد بسیار بسیار شجاعانه بود، چون این یک نقشآفرینیِ بیمیل به عذرخواهی است. او اصلاً از شما نمیخواهد که دوستش داشته باشید.»
سارا پلسونپلسون ۴۶ ساله که متولد شهر بندری تَمپا در غرب ایالت فلوریدا در آمریکاست، بهاندازه فلچر از این که کسی از او خوشش نیاید، نمیترسد. وقتی پیشفرض سریال «رچد» را که فصل اول آن در قالب هشت اپیزود در ۲۰۲۰ پخش شد، میشنوید – میلدرد رچد جوانتر در یکی از اولین شغلهای خود بهعنوان پرستار – ممکن است فرض کنید که پلسون، نسخه نرمتر و بیتجربهتر این شخصیت را بازی میکند، اما سریال «رچد» بجای این که نشان دهد رچد قبل از تبدیلشدن به هیولای دلزده فیلم میلوش فورمن، چه کسی بود، به این ایده تکیه میکند که آسیب، مدتها پیش به او وارد شد.
رچد با بازی پلسون بهعنوان ستاره سریال، در مقایسه با فلچر، برای پرداختن به ریزهکاریهای این شخصیت دارد، فضای بیشتری دارد. در فصل اول سریال بهسختی میتوان این شخصیت را به حرف آورد، و او در فضای یک صحنه، بهآرامی از همدلیِ واقعی، به قساوت وصفناپذیر منتقل میشود.
داستان «رچد» از ۱۹۴۷ آغاز میشود، زمانی که میلدرد به کالیفرنیای شمالی میآید تا در یک بیمارستان روانی پیشرو استخدام شود، جایی که آزمایشهای جدید و نگرانکنندهای روی ذهن انسان آغاز شده است. میلدرد که درواقع مأموریت مخفی دارد، خود را بهعنوان تصویری کامل از یک پرستار متعهد نشان میدهد، و داستان در حالی شکل میگیرد که او شروع به نفوذ در سیستم مراقبت بهداشت روانی، و افراد درون آن میکند.
سارا پلسون در سریال «رچد» و لوئیز فلچر در فیلم «پرواز بر فراز آشیانه فاخته»پلسون که برای سریال «مردم علیه او. جی. سیمپسون: داستان جنایی آمریکایی» (۲۰۱۶) جوایز امی و گلدن گلوب بهترین بازیگر زن را دریافت کرد، و برای کار خود در سریال «رچد» نیز نامزد جایزه گلدن گلوب بود، در گفتوگو با ال درمورد آنچه از نقشآفرینی فلچر دریافت کرد، این که چرا او رچد را یک شخصیت منفی یا ضد قهرمان نمیبیند، و چگونه سریال، رویدادهای فیلم «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» را شامل میشود، صحبت کرد.
چقدر با شخصیت میلدرد رچد و فیلم «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» آشنا بودید؟
وقتی رایان مورفی (خالق سریال «رچد») اولین بار به سراغ من آمد، فقط یک خاطره گذرا از دیدن فیلم در دوران جوانی داشتم، اما وقتی فهمیدم که قرار است این کار را انجام دهم، به نتیجه رسیدم که تماشای فیلم باید برای من بسیار مهم باشد، هرچند از این که شاید هرگز نتوانم به پای کار فوقالعادهای که لوئیس فلچر در آن فیلم انجام داد، برسم، احساس ترس میکردم، اما بعداً احساس کردم که این محترمانهترین کاری است که میتوانم انجام دهم، تماشای نقشآفرینی او در فیلم و این که تلاش کنم آن را تا حد امکان در ذهن و قلبم نگه دارم. بنابراین این کار را انجام دادم. و البته، وقتی فهمیدم قرار است نقش رچد را بازی کنم، دیدگاه کاملاً متفاوتی نسبت به شخصیت داشتم و اصلاً فکر نمیکردم او یک شخصیت منفی است.
آیا صحنههایی از فیلم هست که برای نزدیک شدن به نسخه خودتان از نقش، به شما کمک کرده باشد؟
به یک صحنه خاص خیلی فکر کردم، که ازنظر من لحظهای است که شما نمیتوانید کار رچد را باور کنید؛ نحوه واکنش او به بیلی بیبیت (بِرَد دوریف) بعد از میزبانی یک شب شلوغ و غیرمسئولانه در بخش. پرستار رچد وارد میشود و نوع برخورد او با او بیلی، غیر انسانی است. او تهدید میکند که قضیه را به مادر بیلی میگوید، و همانطور که همه ما از نیمه اول فیلم میدانیم، هیچچیز نمیتواند برای بیلی بیش از این تهدیدآمیز، آسیبزا یا ناراحتکنندهتر باشد. این لحظه برای من جایی است که سابقه رچد از بین میرود و عملاً او را نمیفهمم. چطور میتوانی اینقدر بیرحم باشی؟ باید باور کنم او فکر میکند کار درستی انجام میدهد و بیلی را به چیزی که میداند او را متوجه خواهد کرد که هرگز، هیچوقت آن کار را دوباره انجام ندهد، تهدید میکند. رچد فکر نمیکند که با این کار، بیلی را به خودکشی سوق میدهد، اما این چیزی است که اتفاق میافتد. این یک لحظهی شکست است، یک شکست انسانی از طرف رچد با این شیوه برخورد با بیلی. این برای من فراموشنشدهترین لحظه او در فیلم «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» است. تأثیر دومینووار انتخاب او در شیوه حرف زدن با بیلی، چنان عواقبی دارد که زندگی همه افراد در آن بیمارستان را برای همیشه تغییر میدهد، اما باید بگویم، این تنها لحظه در فیلم است که نمیفهمم رچد چه کار میکند.
به نظر شما درک کارهای دیگر او آسانتر است؟
بله، چون به نظر میرسد همه کارهای دیگری که او انجام میدهد و روشهای درمانی که اجرا میکند، همان چیزی است که در آن روزها انجام میشد. به یاد داشته باشید، دهه ۱۹۷۰ بود، و بنابراین او از دورهای متفاوت در یک سیستم فوقالعاده مردسالارانه در حوزه پزشکی میآمد. چه کسی میداند او چطور امکان رقابت داشت، یا چه چیزی میتوانست بگوید، یا برای زیر سؤال بردن کسانی که صاحب اختیار بودند چه امکاناتی داشت؟ به اعتقاد من، رچد به بهترین شکلی که بلد بود با بیماران رفتار میکرد. واقعاً فکر میکنم او احتمالاً درباره نحوه مدیریت بهتر مردان در بخش، گزینههای زیادی در اختیار نداشت. منظورم این است که بیماران او همه مرد بودند، و رئیسان او همه مرد بودند. اگر او میخواست با جنبه نرمتر خود کار را پیش ببرد، احتمالاً با این واکنش روبرو میشد که، «تو دیگر اینجا کاری نداری، از پس این کار برنمیآیی.»
اشاره کردید که رچد را یک شخصیت منفی نمیبینید.
جایی خواندم که لوئیز فلچر گفت، متوجه نمیشود چرا همه رچد را اینقدر اهریمنی میدانند، این که او یکی از پنج شخصیت منفی برتر تاریخ سینما در نظر گرفته میشود. فلچر چنین اعتقادی نداشت، و من با او موافقم. حکایت بسیار معروفی است که هیچکس نقش رچد را نمیخواست. هیچیک از معروفترین بازیگران زن آن روزها، نقش را نمیخواستند. آنها نمیخواستند برند خود را خراب کنند. نمیخواستند دیگران از آنها بدشان بیاید. و البته، لوئیز فلچر طوری این نقش را بازی کرد که هیچیک از آن زنان، هرچند همه شگفتانگیز هستند، نمیتوانستند انجام دهند. و او برای کار خود برنده جایزه اسکار شد. و کاری که او انجام داد بسیار بسیار شجاعانه بود، چون این یک نقشآفرینیِ بیمیل به عذرخواهی است. او اصلاً از شما نمیخواهد که دوستش داشته باشید.
میلدرد با بازی شما در سریال «رچد» در لحظههایی واقعاً با بیماران ارتباط برقرار میکند، و همدلی نشان میدهد، و این کاملاً واقعی به نظر میرسد، اما بلافاصله با آنها وحشیانه برخورد میکند. در اپیزود ۲، او با کشیشی که ضربه روحی خورده همدلی میکند، و بعد برمیگردد و بهزور او را لوبوتومی میکند.
خوب، بله، این کاری وحشیانه است، به این معنا که زندگی این مرد هرگز مثل قبل نخواهد شد، اما در همان حد، او از آنچه دیده چنان به لحاظ روحی آسیب دیده، که چه کسی میتواند بگوید رچد واقعاً با این کار او را نجات نداده است – تا بتواند به خواسته خود برسد؟ رچد اینطور خود را راحت میکند که به خودش میگوید: «من این کار را به نفع او هم انجام میدهم. خیلی درد میکشد. خیلی درد میکشد.» البته، رچد باید او را ساکت کند تا به منافع خود برسد. کارهایی که رچد انجام میدهد، فقط و فقط برای یک هدف است، رها شدن از یک گناه خیلی وحشتناک که با خود حمل میکند. بنابراین، آیا کار او صادقانه است؟ بله. او فریب میدهد؟ بله. او یک متقلب است؟ بله. او یک دروغگو است؟ بله. آیا او دلیل و هدفی دارد که میتواند – و فکر میکنم برخی دیگر نیز چنین اعتقادی داشته باشند – آن را خالصانه تلقی کند؟ بله! نکته فوقالعاده «رچد» این است که شما سریال را با یک تصور شروع میکنید و وقتی تمام میشود تصور دیگری دارید. حتی ممکن است واقعاً از رچد خوشتان بیاید. حتی ممکن است واقعاً امیدوار باشید که او به هر چیزی که میخواهد برسد!
جودی دیویس و سارا پلسوناطلاع دارید که سریال قرار است برابر خط زمانی «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» ادامه یابد یا خیر؟
فکر میکنم، بله. قطعاً فصل دوم ساخته میشود، اما اگر بخواهیم ادامه دهیم، برنامه این است که حدود چهار فصل باشد. و در فصل چهارم، ما به دوره «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» میرسیم، اما فکر نمیکنم هیچوقت به بیمارستان فیلم برسیم، مگر قبل از بستری شدن مکمورفی باشد، مگر قبل از بستری شدن همه بیماران فیلم باشد. مگر بخواهید دنی دویتو و جک نیکلسن با کامپیوتر بازسازی شوند و مقابل من بازی کنند! نمیدانم، شاید این هم یک راه باشد.
منبع: ال (اما دیبدین)/ مجله نماوا
سینماسینما: مهدی تهرانی، روزنامهنگار و منتقد سینما، استاد بخشهای زیباییشناسی و مطالعات فیلم دانشگاه چارلز پراگ در سایت ایران آرت نوشت: حالا علی افتخاری ۵۰ ساله شده. خوشا به حال مطبوعات و خوشا به حال دوستان و مخاطبین او. نصف سن خود را بهصورت حرفهای در یک حوزه تخصصی کار...
۱۴۰۲/۱۰/۰۳
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری روی کاغذ، «ایدا» (Ida) ساخته پاول (پاوو) پاولیکوفسکی، دقیقاً ویژگیهای لازم برای موفقیت جهانی را نداشت، اما این فیلم لهستانیِ برنده اسکار از زمان اولین نمایش خود در سال ۲۰۱۳ فراتر از انتظارات ظاهر شد. درام سیاه و سفید و بیپیرایه «ایدا» درباره یک زن جوان...
۱۴۰۰/۰۹/۲۴
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری «در جسم و روح» (On Body and Soul) به کارگردانی ایلدیکو انیدی در سال ۲۰۱۷ جایزه خرس طلایی شصت و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم برلین را دریافت کرد و بعد به نمایندگی از مجارستان برای رقابت در بخش فیلم خارجیزبان نودمین دوره جوایز اسکار انتخاب شد...
۱۴۰۰/۰۸/۱۵
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری پس از آن که یورگوس لانتیموس برای «دندان نیش» (۲۰۰۹)، تریلرِ حومه شهری ناراحتکننده خود درباره خانوادهای که ارتباط فرزندانش را با دنیای خارج قطع کرده، نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان شد، کلی در لس آنجلس چرخ زد، اما چیزی گیر او نیامد. فیلمساز ۴۸...
۱۴۰۰/۰۷/۲۴
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری کلینت ایستوود بیش از بسیاری از همکارانِ در قید حیات خود، خودش و دیگران را کارگردانی کرده است. پس این حق را دارد که در فیلم جدید خود روی صحنه کمی کندتر راه برود. اولین تجربه کارگردانی ایستوود، «آهنگ میستی را برای من بنواز» (۱۹۷۱)، نیم...
۱۴۰۰/۰۷/۰۴
سینماسینما، علی افتخاری سریالهای «تاج»، «تد لاسو» و «کابوس ایست تاون» در هفتاد و سومین دوره جوایز امی که صبح دوشنبه ۲۹ شهریور با اجرای سدریک اینترتینر برگزار شد، روی هم ۱۰ جایزه از ۱۲ جایزه بخشهای بازیگری را به خانه بردند. به گزارش ورایتی، «تد لاسو» از اپل تیوی...
۱۴۰۰/۰۶/۲۹
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری «رنج و شکوه» (Pain and Glory) پدرو آلمودوار شبیه یک آواز قو یا آخرین کار بزرگ یک هنرمند است؛ داستان سالوادور مایو، فیلمساز محترم اسپانیایی – با بازی یک آنتونیو باندراسِ شکننده – که با اعتیاد به مواد مخدر، شیاطین درونی و یک بدن پیر دست...
۱۴۰۰/۰۶/۲۷
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری بازیگری شبیه نیکلاس کیج کمتر نظیر دارد. بازیگر ۵۷ ساله برنده اسکار در طول چهار دهه همه کار انجام داده است، از فیلمهای کمدی نامتعارف («پگی سو ازدواج کرد»، «بزرگ کردن آریزونا»، «بوسه خونآشام»، «ماهزده») و فیلمهای درام تحسینشده («ترک کردن لاس وگاس»، «اقتباس»، «احیای مردگان»)...
۱۴۰۰/۰۶/۱۵
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری میتوان اینطور تصور کرد که مدیران ارشد دیزنی و مارول برای پیوستن شارلیز ترون به «جهان سینمایی مارول» به او مراجعه کردهاند. اما نه، ترون میگوید، او کوچکترین صدایی نشنیده است. بازیگر برنده اسکار به ورایتی میگوید: «به خدا قسم میخورم. هیچ پیشنهادی به من نشده...
۱۴۰۰/۰۶/۱۴
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری چه اتفاقی میافتد وقتی یک بچه خیابانی مستقیماً از بازداشتگاه نوجوانان بیرون میآید و خدا را مییابد، اما گذشته او به او اجازه نمیدهد راه یک روحانی را دنبال کند؟ وقتی دانیل برای کار در یک کارگاه نجاری به شهری کوچک در لهستان فرستاده میشود، در...
۱۴۰۰/۰۶/۱۱
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری به ماه سپتامبر رسیدهایم، و درحالیکه برگها هنوز نریختهاند، فصل جشنوارههای فیلم پاییزی پیش روی ما است. مثل همیشه، جشنواره فیلم ونیز با یکی دو روز اختلاف با جشنواره فیلم تلیوراید شروع میشود. ترکیب فیلمهای ونیز در چند سال گذشته فوقالعاده بوده است – تا حدی...
۱۴۰۰/۰۶/۱۰
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری با وجود همه اقتباسهای سینمایی مشهور از کتابهای جرج اورول، خیلی کم پیشآمده که خود نویسنده بریتانیایی کتابهای «قلعه حیوانات» و «۱۹۸۴» روی پرده تصویر شود. بااینحال، او در فیلم «آقای جونز» (Mr. Jones) که اولین بار در دنیا در ۲۰۱۹ در بخش مسابقه بینالملل شصت...
۱۴۰۰/۰۶/۰۶
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری ریشههای «استیلواتر» (Stillwater)، فیلم جدید تام مککارتی که از ۳۰ ژوئیه ۲۰۲۱ در سینماهای آمریکا اکران شد، کاملاً آشکار است: یک دانشجوی جوان آمریکایی دور از خانه است و به دلیل قتل دوستش (و در این مورد معشوقهاش) در یک زندان اروپایی به سر میبرد، جنایتی...
۱۴۰۰/۰۶/۰۳
سینماسینما، ترجمه: علی افتخاری در حدود ساعت ۴ صبح یکی از روزهای پاییز ۲۰۱۷، پس از فیلمبرداری خستهکننده و شبانه یکی از سکانسهای فیلم «آسمانخراش» تولید یونیورسال، دواین جانسون که مسلماً پرکارترین فرد هالیوود است، وقت گذاشت و یک فیلم ویدیویی برای امیلی بلانت ضبط کرد. در آن زمان، قرار...
۱۴۰۰/۰۵/۱۲
سینماسینما. ترجمه: علی افتخاری سینمای نوری بیلگه جیلان به یک اندازه بیاننشدنی و گیرا است. جیلان مشتاقانه از سنت هنری اروپایی میکلآنجلو آنتونیونی، تئو آنگلوپولوس و جهان سینمایی آندری تارکوفسکی پیروی میکند، و یک استعداد بصری پرشور به نمایش میگذارد، و در عین حال استفاده از زمان، مکان و روایت...
۱۴۰۰/۰۵/۰۲
سینماسینما، علی افتخاری درحالیکه بیماری همهگیر نتوانست فصل جوایز سینمایی در سال ۲۰۲۰ را کلاً از بین ببرد، اما یک جایزه مهم را از تصویر خارج کرد. برای بسیاری از فیلمسازان، نخل طلا معتبرترین افتخار روی کره زمین است، و در سال ۲۰۱۹، این جایزه بیش از همیشه اهمیت خود...
۱۴۰۰/۰۴/۲۲
سینماسینما، علی افتخاری جشنواره فیلم کن با یک سال و خردهای تأخیر بار دیگر برگزار شده است. هفتاد و سومین دوره بزرگترین رویداد سینمایی جهان که قرار بود از ۱۲ تا ۲۳ مه ۲۰۲۰ (۲۳ اردیبهشت تا ۳ خرداد ۱۳۹۹) برگزار شود، به خاطر کروناویروس لغو شد. برگزارکنندگان جشنواره تا...
۱۴۰۰/۰۴/۱۶
سینماسینما. ترجمه: علی افتخاری برای مایک ریاندا کارگردانِ فیلم اولی (نویسنده و یکی از کارگردانان هنری سریال انیمیشن «آبشار جاذبه»)، فیلم انیمیشن «میچلها در برابر ماشینها» (The Mitchells vs. the Machines) مانند ساخت ۱۰ فیلم بلند انیمیشن فوقالعاده دشوار در قالب یک فیلم بود. به این دلیل که زیباییشناختیِ پیچیده...
۱۴۰۰/۰۴/۱۳