نام خانوادگیشان استادمحمد بود و نام پسرک را محمود گذاشتند تا با این نام و فامیلی، بشود خاطرهای از آدمهای قرن پنجمی.
به گزارش ایسنا، محمود استادمحمد در خانهای به دنیا آمد که چندین و چند خانواده در آن زندگی میکردند؛ مردانی خشن، خسته، بداخم و بیخنده و زنانی مفلوک و بیحوصله، شلوغ و همیشه گریان.
و این زنان و مردان دست از سرش برنمیداشتند که، با هر ترفندی که بود، همیشه به خیال و خلوتش سرک میکشیدند و او هم چاره را در آن دید تا دست این مردمان را بگیرد و بیاوردشان به دنیای تئاتر .
وگرنه این پسرک که در نوجوانی فریفته صادق هدایت و نصرت رحمانی بود، دنیای ادبیات را خوشتر داشت. میخواست نویسنده بشود یا شاید شاعر ولی این زنان و مردان از یک سو و آن بیژن مفید هم از سوی دیگر رهایش نمیکردند.
بیژن مفید را به واسطه برادر کوچکترش، بهمن شناخت. با بهمن و عباس نعلبندیان هم مدرسهای بود و در همین سالهای مدرسه، در همان دورههایی که شاکله فکری آدمی نقش میگیرد و نوجوان مدرسهای به دنبال مرشد و راهبری است، آشنایی با بیژن مفید که میخواست گروهی تئاتری شکل بدهد، مسیر زندگیاش را عوض کرد.
در محله دروازه دولاب، زیر کوچه دردار، نرسیده به خرابات، متروکه یک رختشوی خانه از بقایای بلدیه بوذرجمهوری هنوز پابرجا بود که شبها خراباتیان در آن بیتوته میکردند و سازمان پیشاهنگی، خانه جوانان پیشاهنگ را روی همین بیدرکجا بنا کرده بود. بیژن مفید هم به همت هوشنگ کبیر، آتلیه تئاتر در همان خانه پیشاهنگی بنیان گذاشت. از سال ۱۳۴۴ تا سال ۱۳۴۹ در جذبه وجود بیژن و آتلیه تئاتر، زیباترین سالهای زندگیاش را گذارند.
در همان دوران بود که کافه فیروز و جلال آل احمد و حسن قائمیان و اکبر مشکین و البته محمد آستیم را شناخت که این آخرین فرد، همواره استادش ماند.
سال ۱۳۴۷ برای جوانان آتلیه تئاتر سال غریبی بود. شاید فکر نمیکردند«شهر قصه»شان این گونه گل کند. او در این نمایش هم مدیر صحنه بود و هم بازی میکرد نقش «خر» را .
نمایش را به شیراز بردند و در جشن هنر مورد توجه قرار گرفت اما سرآغاز ویرانی بود که زمینه ساز فروپاشی گروه شد.
استادمحمد یک سال بعد نمایش«نظارت عالیه» را اجرا کرد. شش شبی که نمایش اجرا شد، روی زمین نبود.
دو سال بعد با انحلال آتلیه تئاتر راهی بندرعباس شد و با بچههای بندر، گروهی درست کرد به نام ««پتوروک» که بعد از اجرای یک نمایش با این گروه، دوباره به تهران بازگشت و گروه دیگری را با کارگران کارخانه ایران ناسیونال تشکیل داد.
اما چه کسی تصورش را میکرد که یکی از درخشانترین نمایشنامههای اجتماعی ایران بر اساس شخصیت و تواناییهای این گروه از کارگران نوشته شده باشد.
نمایشنامه «آسید کاظم» را بر مبنای یک واقعیت مستند نوشت و کشف جوهر نمایشی آن واقعه را به نصرت رحمانیِ شاعر نسبت داد.
حالا دیگر میدانست با تصویر همیشگی زنان و مردان خانه میدان اعدام چه کند، آدمهای نمایشنامههای او از دل همین کوچهها بودند، با همان مناسبات و همان واژگان. آنها دنیا را از دریچه نگاه خود میدیدند و این چنین بود که نویسندهیِ تازه جوانِ این نمایشنامهها از نوشتههای خودش هم میترسید.
حتی بعدها که در خانه محله پلیس تهران از نمایشنامه «شب بیست و یکم» یاد میکرد، میگفت :« از این نمایشنامه خوفم میگیره». این نمایشنامه هم هراسانگیز بود و هم شگفت انگیز. داستان اعتیاد بود و زشتیهای آن تا به آنجاکه به قتل میانجامد.
خسرو شکیبایی و بهروز به نژاد در این نمایش بازی میکردند. در تمرینها هرگز تصور نمیکرد خسرو شکیبایی این چنین شگفتآور باشد اما اجرا که بر صحنه جان گرفت، خسرو او را مبهوت کرد. میگفت:«حضور خسرو آن چنان سرشار بود که بچههای دیگر دیده نمیشدند و آنجا بود که فهمیدم تئاتر چه شگفتانگیز است!»
پیشتر هم در سریال «گذر خلیل ده مرده» با خسرو شکیبایی کار کرده بود و بعد از «شب بیست و یکم» هم «دقیانوس امپراتور شهر افسوس» را با او به صحنه برد.
از سال ۵۹ تا ۶۴ را در دهلیزهای زندان قصر گذراند و نمایشنامههای «قصص القصر» و «آنها مامور اعدام خود هستند» را نوشت و با گروهی از بچههای همان جا تمرین کردند و عصرها به تئاترشهر آورده میشدند و در تالار چهارسو روی صحنه میرفتند و دوباره به زندان بازگردانده میشدند.
زندگیاش با بیقراری گره خورده بود. دل ماندن نداشت؛ یونان، اسپانیا، کانادا، آمریکا را آزمود و سال ۱۳۷۷ به ایران بازگشت.
اما حاصل آن مهاجرتها شد نمایشنامهای مثل «کافه مک ادم». همانطور که زندگی در بندرعباس سبب خلق نمایشنامه «تهرن» شده بود. آدمهای دور و برش دست از سرش بر نمیداشتند. او را گزیری نبود از آن زنان و مردان.
زنان و مردانی که در نمایشنامههای «خونیان و خوزیان»،«سیری محتوم»،«چهل پله تا مرگ»،«عکس یادگاری»،«سپنج رنج و شکنج»،«دیوان تئاترال» و ... جان میگرفتند. تئاتر برای او یعنی دنیای همین مردم با همه تلخیها و شکستهایشان.
نویسندهای بود فراری از نوشتن که برایش هولناک بود و شاید از همین رو بود که پناه میبرد به گلها و در کنار باغچه لبریز از گل و گیاهش گذر زمان را حس
نمیکرد.
ساعتها بر تک تک برگهاشان دست میسایید و لابد با همین گلها راز دل میگفت.
اما سحرگاه سوم آبان سال ۱۳۹۲ وقتی بعد از مدتها مبارزه با بیماری در بیمارستان جم تهران چشم از جهان فرو بست، دوستانش میدانستند که دوباره بیقرار شده بود و کلافه بود از جست و جو برای داروهایی که در دوره تحریم آسان به دست نمیآمد. در پی جایی بود برای آرمیدن.
امسال هم دخترش مانا قصد داشت برنامهای برای تولد ۷۰ سالگیاش برپا کند، برنامهای با رونمایی از شناختنامه او که به کوشش روزبه حسینی و از سوی نشر «افراز» منتشر خواهد شد ولی کرونا هم انتشار این کتاب را به تاخیر انداخت و هم برپایی این برنامه را.
منبع: کتاب «ای کاش که جای آرمیدن بودی» (مجموعه نمایشنامههای محمود استاد محمد)، نشر:قطره.
انتهای پیام
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
خسرو شکیبایی، زاده هفتمین روز بهار است؛ هنرمندی که اگر زنده بود، امسال ۸۰ شمع بر کیک تولدش خاموش میکرد. به گزارش ایسنا، خسرو شکیبایی، یکی از بیشمار هنرمندان سرزمین ...ادامه مطلب نوشته تولد ۸۰ سالگی خسرو شکیبایی؛ هامون خوش صدایی که زود رفت خیلی زود… اولین بار در بانی...
۱۴۰۳/۰۱/۰۶
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
بیستوپنجمین نشست ماهانهی «مستندهای ایرانشناسی» به نمایش و نقد و بررسی فیلم مستند «مهرجویی؛ کارنامهی چهل ساله» ساخته مانی حقیقی اختصاص دارد. به گزارش سینماسینما، مستند «مهرجویی؛ کارنامهی چهل ساله» طی پنج سال و از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ تهیه شده است. در این مستند چهرههایی چون داریوش شایگان، گلی...
۱۴۰۲/۱۲/۲۰
صدابردار فیلم سینمایی «خواهران غریب» گفت: یکی از این دو خواهر دوقلو زبلتر و باهوشتر بود و در بسیاری سکانسها آن که زبلتر بود جای هر دوی آنها بازی میکرد ...ادامه مطلب
۱۴۰۲/۰۴/۰۹
منتظر بمانید..
جمشید پوراحمد در گیرودار روزهایی که حال همه «خوب» نیست و تحمل تماشای برنامهها و سریالهای شبکههای داخلی تلویریون هم اعصاب فولادین میخواهد، دیدن سریال «برف آهسته میبارد» مزیدی بر ...ادامه مطلب
۱۴۰۰/۱۰/۲۲
منتظر بمانید..
در سالروز شهادت مرحوم مدرس، چهره برجسته تاریخ معاصر ایران که سابقه طولانی در مبارزه با استبداد رضاخانی وی را به نماد آزادگی در مجلس تبدیل کرده است، مناسبت داشت یادی کنیم از مجموعه تلویزیونی «مدرس» که در سال ۶۵ برای اولین بار از تلویزیون پخش شد و بازی درخشان...
۱۴۰۰/۰۹/۱۱
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
سینماسینما، محمد تاجیک – فیلمهای «شب» و «هر شب تنهایی» از ساختههای رسول صدرعاملی است که به موضوع زائران حرم امام رضا(ع) میپردازد. هم فیلم ببینید وهم زیارت کنید عموم منتقدان سینمای ایران در زمان اکران این دو فیلم، به استقبال از این ساخته های رسول صدر عاملی رفتند. منتقدی...
۱۴۰۰/۰۷/۱۴
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
اگرچه احمدرضا درویش سالهاست آرزوی ساخت فیلمی درباره آزادسازی خرمشهر را دارد، اما دیگر آثار او در سینمای دفاع مقدس ایران همچنان ماندگارند، مثل «سرزمین خورشید» که پس از گذشت ۲۵ سال از زمان ساخت هنوز جذابیتهای خود را دارد.
۱۴۰۰/۰۷/۰۳
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
سینماسینما، نیما بهدادی مهر هر بازیگر روایتگر تجربه های زیسته خود در عرصه نقش آفرینی است و هر نقشی که ایفا می کند برآمده از تکه ای از وجود اوست. به واقع اگر هر شخصیت سینمایی و تلویزیونی نِشسته در کارنامه هر بازیگر را براساس همان تجربه زیسته اش، سبک...
۱۴۰۰/۰۴/۲۹
منتظر بمانید..
روزنامه جام جم در شماره روز دوشنبه خود اقدام به باز نشر مصاحبه ۱۹ سال پیش این روزنامه با خسرو شکیبایی کرده است . به گزارش سینماسینما ، متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است : در بازی های شما، کارگردانی چه نقشی دارد؟ به همان اندازه که خود...
۱۴۰۰/۰۴/۲۹
منتظر بمانید..
جوانک عاشقی بود که دلش میخواست به فضای دوبلاژ و گویندگی راه پیدا کند ولی مگر در عصر طلایی دوبله ایران و با آن همه اسطورههایی که در این حوزه فعال بودند، راهیابی به فضای دوبله کار سادهای بود، خسرو شکیبایی در سرآغاز جوانی چنین وضعیتی داشت.
۱۴۰۰/۰۴/۲۸
اعضای شورای اسلامی شهر تهران با تغییر نام برخی معابر و مکان شهر تهران موافقت کردند که از مهمترین این نام گذاری ها می توان به نام گذاری معبری به نام استاد خسرو شکیبایی، استاد محمد نوری، استاد حسین گل گلاب شاعر سرود "ای ایران"، تغییر نام ایستگاه مترو در...
۱۴۰۰/۰۴/۰۱
حتی اگر خسرو شکیبایی زاده بهار هم نبود باز هم به قطعه «بهار دلنشین» زندهیاد غلامحسین بنان عشق میورزید؛ آخر او عاشق شعر بود و عاشق بهار.
۱۴۰۰/۰۱/۰۶
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
در واپسین روزهای سال ۱۳۹۹ نویسندگان سایت سینماسینما برترینها در حوزه سینما در صد سال اخیر را معرفی کردند. به گزارش سینماسینما، در بخش نهم، برترین های سینما در صد سال اخیر را به انتخاب یاسمن خلیلیفرد میخوانید: ده کارگردان تاثیرگذار یک قرن اخیر سینمای ایران (بدون اولویت) ۱- عباس...
۱۳۹۹/۱۲/۱۶
منتظر بمانید..
«زندگی عجیبی داشت؛ پر از مصایب غیر قابل تصور ولی همین که روی صحنه میرفت، گویی تمام آن دردها و رنجها را فراموش میکرد.»
۱۳۹۹/۰۷/۲۰
دلش تنگ شده بود برای دنیای آسید کاظم، برای آن همه عاطفهای که در آن دوران جریان داشت، برای مردی که برای کبوترش گریه میکردج… محمود استادمحمد دلش برای همه ...ادامه مطلب نوشته استادمحمد؛ هنرمندی که دلش برای «آسید کاظم» پر میکشید اولین بار در بانی فیلم. پدیدار شد.
۱۴۰۳/۰۲/۰۷
رضا علوی از اجرای نمایش «چلچراغ» نوشته محمود استادمحمد در تماشاخانه محراب خبر داد. این بازیگر و کارگردان تئاتر درباره اجرای نمایش «چلچراغ» به مهر گفت: قرار است آذر و ...ادامه مطلب
۱۴۰۰/۰۹/۱۴
در اوج شیمی درمانیاش نه نگران تحریم دارو بود و نه در اندیشه هزینه های کمرشکن درمان، همه فکر و ذکرش پیش تئاتر بود. محمود استادمحمد چنین هنرمندی بود؛ به ...ادامه مطلب
۱۴۰۰/۰۵/۰۳
در اوج شیمی درمانیاش نه نگران تحریم دارو بود و نه در اندیشه هزینه های کمرشکن درمان، همه فکر و ذکرش پیش تئاتر بود. محمود استادمحمد چنین هنرمندی بود؛ بغایت عاشق.
۱۴۰۰/۰۵/۰۳
ابوالفضل پورعرب گفت : بسیاری از فیلم ها را بازی نکردم اما پای هر فیلمی که بازی کرده ام ،ایستادم .
۱۴۰۰/۰۴/۰۱
دو نمایش از نوشتههای محمود استادمحمد و آنتوان چخوف روی صحنه میروند.
۱۳۹۹/۱۱/۲۶
همیشه از نوشتن فرار میکرد. نوشتن برایش سخت بود. میترساندش و برای همین بود که سعی میکرد در محاصره حس نوشتن قرار نگیرد، چون میدانست ناگهان میتازد و بدجوری میزند ناکارش میکند.
۱۳۹۹/۰۵/۰۳
مراسم یادبود محمود استادمحمد از نمایشنامهنویسان پیشکسوت تئاتر با سخنرانی محمد رحمانیان، شهرام گیلآبادی و ابوالفضل پورعرب برگزار شد.
۱۳۹۷/۰۸/۰۳
هنرمندان و دوستداران زندهیاد محمود استاد محمد، در سالروز تولد این هنرمند شناخته شده تئاتر گردهم میآیند.
۱۳۹۷/۰۸/۰۱
هنرمندان و دوستداران زندهیاد محمود استادمحمد در سالروز تولد این هنرمند تئاتر گردهم میآیند. به گزارش رسیده، هنرمندان و دوستداران زندهیاد محمود استادمحمد چهارشنبه دوم آبان ماه، همزمان با سالروز تولد این نمایشنامهنویس در تئاتر شهر گردهم میآیند تا یاد و خاطره او را زنده نگاه دارند. در این مراسم،...
۱۳۹۷/۰۸/۰۱
ابوالفضل پورعرب که سالها شاگرد زندهیاد محمود استادمحمد بوده، میگوید: استادمحمد به معنای واقعی استاد بود، ساده زندگی کرد و ساده و سربلند هم رفت، هرچندهنوز خیلیها نمیدانند چه هنرمندی از بین ما رفته است.
۱۳۹۷/۰۵/۰۳
فصل تازه خوانش آثار محمود استاد محمد، همزمان با (۳ مرداد ماه) سالروز درگذشت این هنرمند برگزار میشود.
۱۳۹۷/۰۵/۰۱
نمایش «عکس خانوادگی» به کارگردانی رضا بهرامی از امروز یکشنبه ۲۰ خرداد، اجرای عمومی خود را در تماشاخانه سنگلج آغاز می کند. به گزارش مهر، نمایش «عکس خانوادگی» به نویسندگی محمود استادمحمد و کارگردانی رضا بهرامی با حضور هنرمندان تئاتر و جمعی از اصحاب رسانه، توسط شهرام کرمی، مدیر انجمن...
۱۳۹۷/۰۳/۲۰
مراسم یادبود محمود استادمحمد و رونمایی از کتاب «آسیدکاظم و تیغ و ترنا» برگزار میشود. به گزارش مهر، کتابفروشی نشرچشمه کورورش، مراسم یادبود محمود استادمحمد را همزمان با زادروز او و با همکاری بنیاد استادمحمد برگزار میکند. در این مراسم یادبود، نخستین کتاب از مجموعه نمایشنامههای محمود استادمحمد رونمایی خواهد...
۱۳۹۶/۰۷/۳۰