روزهای آخر سال و پوزخند به حکایت «ماهی را هر وقت بگیرید تازه است!» | نیمرخ

روزهای آخر سال و پوزخند به حکایت «ماهی را هر وقت بگیرید تازه است!»

یادداشت / جمشید پوراحمد فقط اشاره به همین چند روز گذشته و مربوط به دو دوست و همکار عزیز؛ منوچهر والی زاده که برایش آرزوی سلامتی دارم و مرتضی تبریزی که در اوج تنهایی از بین ما رفت! من به سهم خود از پوشش لحظه به لحظه اخبار هنری، فرهنگی، ورزشی و اجتماعی بانی فیلم قدردانی و تشکر می‌کنم… از‌ شرافت، معرفت و صداقت استاد داودی یکی از ژورنالیست‌های بدون مرز و بدون نگرش‌های شخصی و کینه‌توزی و بیرون از هرگونه بد افزایی قدردانی می‌کنم. از یادداشت‌های نزدیک به واقعیت و با در نظر گرفتن شخصیت افراد حقیقی و حقوقی که در طول سال از بنده منتشر شد و حاصلش برای بانی فیلم از طرف آدم‌های منفعل، ارعاب و تهدیدهایی مثل این که «من فلانم و آتش می‌زنم» گردید(!!) و استاد داودی با سعه صدر و نهایت ادب و نزاکت برخورد کردند، در ابتدا پوزش و در انتها قدردانی می‌کنم و برای بانی‌فیلم در سال جدید آرزو می‌کنم که جزیی از نورچشمی‌ها باشند، تا…؟! (این مورد «نورچشمی» که اشاره کردم برمی‌گردد به سال‌های پیش که آقای داودی دستوری از وزیر وقت ارشاد داشتند اما معاون آن وزیر اسبق فرموده بودن ؛ ما برای نورچشمی‌های خود هم در مضیقه هستیم!) من برای دوستان عزیز خود و یاران بانی فیلم؛ سعید مطلبی، جواد کراچی، مسعود جعفری جوزانی">مسعود جعفری جوزانی و دیگر عزیزان، سال جدید را از صاحب راز، سلامتی خواهانم و برای دشمن‌نماهای دوست، همه دشمن‌ستیزان، دشمن‌خواهان، دشمن‌جویان، دشمن‌پروران و دشمنان فرضی… که این نوشته بنده را مطالعه فرمایند عاقبت بخیری مسئلت و هم قدردانی می‌کنم.

۱. مکث آگاهانه فیلم سینمایی Mine داستان سربازی را می‌گوید که حین بازگشت از مأموریت در بیابانی برهوت، یکی از پاهایش روی مین می‌رود اما او بلافاصله متوجه می‌شود و پای خودش رو از روی مین برنمی‌دارد تا مین عمل نکند. سرباز با توجه به شرایط خودش نمی‌تواند مین رو خنثی کند. او مجبور می‌شود چندین روز در انتظار نیروی کمکی، در همان وضعیت بماند، چرا که اگر پا را بلند کند بلافاصله مین منفجر شده و مرگ او حتمی! خستگی بیش از حد، گرمای روز، سرمای شب، بی‌خوابی و ایستادنِ مدام، تشنگی و گرسنگی می‌تواند او را از پا درآورد. سرباز در این حال و روز، به حالتی نیمه هوشیار فرو می‌رود و مدام خاطرات گذشته‌اش را مرور می‌کند؛ مینِ رابطه عاطفی با همسرش. مینِ دعوا و نزاع با دوستان و همکارانش. مینِ درگیری در کافه با غریبه‌ها… در واقع مین در بیابان سرباز را وادار می‌کند تا کاری رو انجام دهد که پیش از آن انجام نمی‌داد؛ یعنی مکث کردن… او چند روز مکث می‌کند تا نیروهای کمکی برسند و مین را خنثی کنند. مکثی طاقت‌فرسا و بسیار دشوار. مین توی بیابان؛ استعاره‌ای است از مین‌هایی که سرباز در روابط عاطفی، خانوادگی، اجتماعی و شغلی خودش داشته و آنها را منهدم کرده. این مکثِ چند روزه در بیابان، به او یاد می‌دهد که اگه فوراً و با عجله به حوادث و اتفاقات پیشین، واکنشی نشان نمی‌داد، زندگی بهتری را تجربه می‌کرد… اما آنچه که فیلم به تماشاگرانش یاد می‌دهد این است که این مکث آگاهانه ، چیزی‌ست که بیش از هر چیزی در زندگی پرتلاطم نیاز داریم. ما به رویدادهای امروزِ زندگی‌مان همان واکنشی را نشون می‌دهیم که تجربه کردیم. ما بر اساس شناخته‌های دیروز، به ناشناخته‌های امروز عکس‌العمل نشان می‌دهیم. مکث کردن هنگام کنش‌ها و واکنش‌ها می‌تواند افق‌هایی از انتخاب‌های جدید را به روی ما باز کند. بخش پایانی «مکث» جالب‌تر هم هست؛ آخر فیلم متوجه می‌شویم که پای سرباز روی هیچ مینی نیست و آن چه که او تصور کرده «مین» است در واقع یک عروسک بوده! موضوع همین است؛ در زندگی، مین‌های خودساخته‌ی زیادی برای خودمان می‌تراشیم و گام بعدی را از دست می‌دهیم. خیلی از مین‌هایی که ما رو فلج کرده‌اند در واقع اصلاً وجود خارجی ندارند بلکه تنها زاده‌ی خیالات ما هستند و آنقدر به آنها باور داریم که حاضر نیستیم قدم بعدی رو برداریم. __________ ۲. محبّت بی منِت هر وقت بابام می‌دید لامپ اتاق یا پنکه روشن و من بیرون اتاقم، می‌گفت: چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ آب چکه می‌کرد، می‌گفت: اسراف حرامه! اتاقم که بهم ریخته بود می‌گفت: تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دین است. حتی در زمان بیماری‌اش هم تذکر می‌داد. مدام حرف‌های تکراری و بعضاً عذاب‌آور! …تا اینکه روز خوش فرا رسید؛ چون می‌بایست برای گرفتن شغل در شرکت بزرگی مصاحبه بدهم. با خود گفتم اگر قبول شدم، این خونه کسل‌کننده و پُر از توبیخ را ترک می‌کنم. صبح زود حمام کردم، بهترین لباسم را پوشیدم و تا خواستم بروم، پدرم بِهم‌ پول‌ داد و با لبخند گفت: فرزندم: ۱- مُرَتب و منظم باش؛ ۲- همیشه خیرخواه دیگران‌ باش؛ ۳- مثبت اندیش باش؛ ۴- خودت رو باور داشته باش؛ تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بر نمی‌دارد و این لحظات شیرین را زهرمارم می‌کند! با سرعت به آن شرکت که کار در آن رویایم بود رفتم. به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود. فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله. آمدم راهرو، دیدم دستگیره در کمی از جایش درآمده، یاد پند پدرم افتادم که می‌گفت: خیرخواه باش؛ دستگیره رو سر جاش محکم کردم تا نیفتد(!) از کنار باغچه رد می‌شدم، دیدم آبِ، سر ریز شده و دارد میاید تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌. پله‌ها را بالا می‌رفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ‌ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه می‌شد، لذا آنها را خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمده و منتظر نوبتشان هستند. چهره و لباسشون را که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی‌شون تعریف می‌کردند! عجیب بود؛ هر کسی که می‌رفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه می‌آمد بیرون! با خودم گفتم: اینا با این دَک و پوزشون رد شدند، مگر ممکن است من قبول شوم؟ عُمراً! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرم را نخواستند! باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم. اون‌روز حرفای بابام بهم انرژی می‌داد توی این فکرها بودم که اسمم را صدا زدند وارد اتاق مصاحبه‌ شدم، دیدم ۳ نفر نشستن و به من نگاه می‌کنند! یکی‌شون گفت: کِی می‌خواهی کارتو شروع کنی؟ لحظه‌ای فکر کردم، دارد مسخره‌‌ام می‌کند. یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش! پس با اطمینان کامل جواب دادم: ِان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام. یکی از آنها گفت: شما پذیرفته شدی! باتعجب گفتم: هنوز که سئوالی نپرسیدید؟! گفت: چون با پرسش که نمی‌شود مهارت داوطلب را فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم، تنها شما بودی که تلاش کردی از در ورودی تا اینجا، نقص‌ها را اصلاح کنی. در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و … هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم، کسی که ظاهرش سختگیر، اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری.

عزیزانم! در ماوراء نصایح و توبیخ‌های‌ مادرها و پدرها، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهید فهمید. اما شاید دیگر آنها در کنارتان نباشند: می‌گویند قدیم‌ها حیاط خانه‌ها، در نداشت، اگر در داشت هیچوقت قفل نبود. می‌دانید چرا قدیمی‌ها اینقدر مخلص بودند؟ چرا اینقدر شاد بودند؟ چرا اینقدر احساس تنهایی نمی‌کردند؟ چرا زندگی‌های‌شان برکت داشت؟ چرا عمرهای‌شان طولانی بود؟… چون تو کتاب‌ها دنبال ثواب نمی‌گشتند؛ اینکه چه چیزی بخوانند ثواب دارد، آنها دنبال عمل‌کردن بودند. فقط یک کلام می‌گفتند: خدایا به داده‌هایت شکر. نمی‌گفتند تشنه را آب بدهید ثواب دارد. می‌گفتند آب بدهید به بچه که طاقت ندارد. موقعی که غذا می‌پختند، نمی‌گفتند بدهیم ‌به همسایه ثواب داره، می‌گفتند بوی غذا بلند شده، همسایه میلش می‌کشد.، ببریم آنها هم بخورند. موقعی که یکی مریض می‌شد نمی‌گفتند این دعا را بخوانی خوب می‌شوی، می‌رفتن خونه طرف، ظرفاشو می‌شستند، جارو می‌زدند، غذاشو می‌پختند که بچه‌هایش‌ غصه نخورند… اول و آخر کلام‌شان رحم و مهربانی بود. به بچه عیدی می‌دادند، می‌گفتن دلشون شاد می‌شود. به همسایه می‌رسیدند می‌گفتند همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتر است. خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتاب‌ها دنبال ثواب نگردیم خودمان را اصلاح‌ کنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم‌ نه فقط با خواندن دعا. مهربان باشیم و محبت کنیم بی‌منت. ________ ۳.‌ فن هراسی؛ بیگانه هراسی اعتمادالسلطنه در صفحه ۴۶۲ کتاب خاطرات روزانه‌اش روایتی دارد، از جنس رویدادهای کوچکی که پدیده‌ای بزرگ را آشکار می‌سازد: «موسیو بوآتالِ بلژیکی نمونه کوچکی از تراموا [را] آورده بوده که ناصرالدین شاه فرموده بودند: « ~گُه~ خورده بود، شتر و قاطر و خر صد هزار مرتبه از راه آه‍ن بهتر است. حالا [که] چهل پنجاه فرنگی در تهران هستند ما عاجزیم، اگر راه آهن ساخته شود هزار نفر بیایند؛ چه خواهیم کرد»! تمامی این فرموده‌ی شاه را می‌توان در دو نوع از هراس ما ایرانیان تقسیم‌بندی کرد: ۱)فن‌هراسی (Technophobia) ۲)بیگانه‌هراسی (Xenophobia) پدیده‌ای که در آن مواجهه‌ی ما ایرانیان با فناوری هم‌زمان پدیدآورنده‌ی دو هراس بوده است. همانگونه که آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» می‌گوید: «هنگامی که ناصرالدین‌شاه برای احداث خط آهن تهران به حضرت عبدالعظیم، با یک شرکت بلژیکی قرارداد بست، گاریچی‌ها به دلیل ترس از پدید آمدن رقیبی ارزان‌قیمت، روحانیون به دلیل مخالفت با نفوذ اجنبی و زائران نیز به دلیل هراس ناشی از مرگ یکی از زائران در زیر موتوربخار، دست به دست هم دادند تا خط آهن را ویران کنند.» نمونه‌ی دیگر از این فناوری‌هراسی مخالفت عین الدوله با تلگراف بود. او معتقد بود: «اگر رعایا دارای تلگراف شدند در ولایات و ایالات مملکت محروسه ایران، در جلوی تلگرافخانه تجمع می‌کنند و از احوال یکدیگر با خبر می‌شوند و علیه سلطنت آشوب می‌کنند.» اما هراس ما از فناوری، با هراس از بیگانگان تثبیت و تحکیم می‌شود. شاید ریشه‌های بیگانه‌هراسیِ تاریخیِ ما ایرانیان به دلیل جغرافیای این سرزمین در اتصال آسیا-اروپا باشد؛ واقعیتی قابل ادراک که ما را همواره در معرض تهاجم قرار داده است. شاه‌کلید اصلی در فرموده‌ی شاه قاجار این جمله طلایی است که: «اگر راه آهن ساخته شود هزار نفر [فرنگی]‌بیایند؛ چه خواهیم کرد»! ناصرالدین شاه باور داشت که حضور خارجی‌ها و افزایش ارتباط با خارجی‌ها یک تهدید بزرگ است. این هراس البته تنها متعلق به نهاد حاکمیت نیست؛ بلکه هراسی عمومی است. اما نقطه‌ی اوج این خاطره در ادامه‌ی آن است. اعتمادالسلطنه ادامه می‌دهد: «خانهء کتابچی رفتم. صحبت راه آهن شد. گفت امین السلطان صورت راه‌آهن انگلیس را به من داده که انتقاد کنم. من صریح نوشتم که «راه آهن مضر است برای استقلال شما». این بود که موقوف شد. توقف فناوری اما نیاز به بیش از هراس دارد. اینجاست که نظریه‌ پردازانی همچون کتابچی پا به میدان می‌گذارند، و اغلب نظریه‌ی آنان بر یک موضوع استوار است: «…برای استقلال مضر است»! این روایت کوتاه نشانه‌ای از پدیده‌ای است ایرانی، که در طول دویست سال اخیر اصلی‌ترین شیوه‌ی مواجهه‌ی ایرانیان، از هر قشر و گروهی، با فناوری بوده است و من این پدیده را با واژه‌ای خود ساخته‌ای بنام  Xechnophobia معرفی خواهم کرد. هراس از شبکه‌های اجتماعی نمونه‌ای از این «بیگانه-فن-هراسی» ماست. اگرچه شواهد زیادی می‌تواند این هراس را تقویت کند اما شاید اکنون زمان مواجهه‌ای از نوع دیگر باشد. پنجره را که باز می‌کنیم، پشه‌ها و مگس‌ها هم وارد اتاق می‌شوند؛ اما راه حل جلوگیری از ورود حشرات، بستن پنجره نیست! خداحافظی با این «بیگانه-فن-هراسی» در هوشمندی ماست وقتی هم پنجره باز باشد و هم پشه‌ها آسیب‌رسان نباشند! اما زمان می‌گذرد تا ما ایرانیان با همان فناوری که هراسیده‌ایم، آشتی کنیم. زمان است که گرچه آشتی می‌دهد؛ افسوس که از دست هم می‌رود. زمان از دست می‌رود و همچنان دروغ بزرگ باقی می‌ماند که: “ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است”!

نوشته روزهای آخر سال و پوزخند به حکایت «ماهی را هر وقت بگیرید تازه است!» اولین بار در بانی فیلم. پدیدار شد.

منبع: بانی فیلم
آدرس کوتاه: http://www.rokh.in/news/109143
دیدگاه

آخرین خبرها
مرتبط با خبر
خبرهای پربازدید


منوچهر والی‌زاده از بیمارستان مرخص شد

منوچهر والی‌زاده که چندی پیش به دلیل عارضه تنفسی در بیمارستان بستری بود، سه‌شنبه ـ ۲۲ اسفند ماه ـ مرخص شد. فرشید شکیبا ـ مدیر واحد دوبلاژ سیما ـ در ...ادامه مطلب نوشته منوچهر والی‌زاده از بیمارستان مرخص شد اولین بار در بانی فیلم. پدیدار شد.

۱۴۰۲/۱۲/۲۲


منوچهر والی‌زاده به‌زودی از بیمارستان مرخص می‌شود

منوچهر والی‌زاده که چند روزی است به دلیل مشکل تنفسی در بیمارستان و تحت مراقبت‌های ویژه بود، به گفته همسرش در حال حاضر شرایط جسمی مساعدی دارد و دو روز ...ادامه مطلب نوشته منوچهر والی‌زاده به‌زودی از بیمارستان مرخص می‌شود اولین بار در بانی فیلم. پدیدار شد.

۱۴۰۲/۱۲/۲۰


انتقال منوچهر والی‌زاده به بخش عمومی

مدیر دوبلاژ تلویزیون درباره حال عمومی منوچهر والی زاده که در بیمارستان بستری است، توضیح داد و بیان کرد که وی به بخش عمومی منتقل شده و حالش مساعد است. ...ادامه مطلب نوشته انتقال منوچهر والی‌زاده به بخش عمومی اولین بار در بانی فیلم. پدیدار شد.

۱۴۰۲/۱۲/۱۷


همسر دوبلور قدیمی: والی‌زاده زیر دستگاه اکسیژن در انتظار نتیجه آزمایش‌هاست

میترا کیانی همسر منوچهر والی‌زاده به تشریح وضعیت این دوبلور پیشکسوت که در بیمارستان بستری شده است، پرداخت. میترا کیانی همسر منوچهر والی‌زاده دوبلور پیشکسوت به ایرنا گفت: بعد از ...ادامه مطلب نوشته همسر دوبلور قدیمی: والی‌زاده زیر دستگاه اکسیژن در انتظار نتیجه آزمایش‌هاست اولین بار در بانی فیلم. پدیدار...

۱۴۰۲/۱۲/۱۵


منوچهر والی‌زاده در بیمارستان بستری شد

دوبلور پیشکسوت به علت عارضه تنفسی امروز (۱۴ اسفند ماه) در بیمارستان بستری شده است و تحت مراقبت های پزشکان قرار دارد. فرشید شکیبا مدیر واحد دوبلاژ سیما در گفت ...ادامه مطلب نوشته منوچهر والی‌زاده در بیمارستان بستری شد اولین بار در بانی فیلم. پدیدار شد.

۱۴۰۲/۱۲/۱۵


حرف‌های منوچهر والی‌زاده از همسایگی‌اش با توران مهرزاد گفت

منوچهر ولی زاده از توران مهرزاد به نیکی یاد کرد و از همسایگی با این هنرمند گفت. او که با مرحوم توران مهرزاد در عرصه دوبله همکاری داشته یادآور شد: ...ادامه مطلب نوشته حرف‌های منوچهر والی‌زاده از همسایگی‌اش با توران مهرزاد گفت اولین بار در بانی فیلم. پدیدار شد.

۱۴۰۲/۱۰/۰۲

شقایق فراهانی
بهنام تشکر

بهنام تشکر ، منوچهر والی‌زاده و شقایق فراهانی و … روی صحنه‌اند

با شروع زمستان، صحنه‌های تئاتر با حضور برخی از بازیگران شناخته‌شده، گرمای بیشتری پیدا می‌کند. به گزارش ایسنا، این روزها بازیگرانی همچون شقایق فراهانی، بهنام تشکر، کورش سلیمانی، رامین ناصرنصیر، ...ادامه مطلب نوشته بهنام تشکر ، منوچهر والی‌زاده و شقایق فراهانی و … روی صحنه‌اند اولین بار در بانی فیلم....

۱۴۰۲/۱۰/۰۲

ناصر ممدوح

منوچهر والی‌زاده و ناصر ممدوح با «اتللو» به تئاتر شهر می‌آیند

پیشکسوتان هنر ایران با اجراخوانی «اتللو» به کارگردانی وحید اخوان به تئاتر شهر می‌آیند. به گزارش مهر، نمایشنامه «اتللو» نوشته ویلیام ‌شکسپیر با کارگردانی و تنظیم متن برای اجراخوانی وحید ...ادامه مطلب

۱۴۰۲/۰۹/۲۰


موضوع خداحافظ دوبله دسته جمعی گفت وگو با منوچهر والی زاده

منوچهر والی زاده، مدیر دوبلاژ و گوینده پیشکسوت خواسته اش از رئیس سازمان صداوسیما این است: «جوانان با امید وارد دوبله می شوند هوای آنها را داشته باشید.» این هنرمند ...ادامه مطلب

۱۴۰۰/۰۹/۰۵

سیامک اطلسی

هنرمندی که لنگه‌اش پیدا نمی‌شود!

«فکر نمی‌کنم لنگه جلیلوند بتواند به وجود بی‌آید.» این جمله را سیامک اطلسی که خود نیز مدتی پیش قربانی ویروس منحوس کرونا شد، در توصیف همکار خود، چنگیز جلیلوند، گفته است. صحبتی که منوچهر والی‌زاده، دیگر دوبلور نام آشنا هم بر آن تاکید داشته است.

۱۴۰۰/۰۹/۰۲


والی زاده: هیأت مدیره جدید، آشفتگی های پیشین خانه سینما را سامان بدهند/ وضعیت بیمه اهالی سینما چیزی بدتر از فاجعه است!

سینماپرس: منوچهر والی زاده دوبلور پیشکسوت سینمای کشور و عضو انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم سینمای ایران در پی معرفی هیأت مدیره جدید خانه سینما گفت: امیدوارم هیأت مدیره جدید با دغدغه مندی، هوشمندی و درایت آشفتگی های پیشین خانه سینما را سامان بدهند؛ این روزها وضعیت اهالی سینما...

۱۳۹۹/۰۶/۳۱


وقتی اسم فیلم چینی می‌آید من گریه ام می‌گیرد چراکه فقط صوت است

سینماپرس: منوچهر والی زاده دوبلور پیشکسوت شب گذشته از چگونگی ازدواج و آغاز کارش در کار دوبله در «دورهمی» صحبت کرد.

۱۳۹۹/۰۴/۲۱

مهران مدیری

آقای صداپیشه امشب به «دورهمی» می رود

سینماپرس: منوچهر والی‌زاده دوبلور پیشکسوت سینما و تلویزیون امشب (جمعه ۲۰ تیرماه) در برنامه دورهمی میهمان مهران مدیری خواهد شد.

۱۳۹۹/۰۴/۲۰


منوچهر والی زاده مهمان این هفته «پرنیان صدا»

سینماپرس: منوچهر والی زاده مهمان این هفته «پرنیان صدا» در رادیو پیام خواهد بود.

۱۳۹۹/۰۲/۱۷

سیامک اطلسی

عرفانی؛ آوای سحرانگیز هنر!/ سینماگران همزمان با نوروز ۹۸ از فراق این هنرمند می گویند

سینماپرس: نوروز ۱۳۹۸ در حالی از راه می رسد که جای خالی هنرمندان بسیاری پای سفره های هفت سین به چشم می خورد؛ حسین عرفانی یکی از همان هنرمندان است که سال های سال با عشق برای اعتلای فرهنگ و هنر این مرز و بوم تلاش کرده بود اما دست...

۱۳۹۸/۰۱/۱۱


والی زاده: خانه سینما باید با رویکرد صنفی نیازهای ابتدایی سینماگران را تامین کند/ امروزه بخش اعظمی از اهالی سینما در بیکاری مطلق به سر می برند

سینماپرس: منوچهر والی زاده دوبلور پیشکسوت سینمای کشور و عضو انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم سینمای ایران در رابطه با عملکرد غیرصنفی خانه سینما و نقش منفعل مدیرعامل و اعضای هیأت مدیره این نهاد در راستای احقاق حقوق سینماگران گفت: زندگی اغلب اهالی سینمای کشور وضعیت بحرانی دارد و...

۱۳۹۷/۰۴/۱۲


منوچهر والی‌زاده: فیلم حاشیه‌دار دوبله نمی‌کنم

منوچهر والی‌زاده: فیلم حاشیه‌دار دوبله نمی‌کنم

منوچهر والی‌زاده از صداهای ماندگار عرصه دوبله و خالق شخصیت به یادماندنی «لوک خوش‌شانس»، درباره وضعیت دوبله در کشور، گفت: این روزها دیگر در داخل خانه هم کار دوبله می‌کنند و فیلم‌های دوبله‌شده‌ای را می‌بینیم که نه صدای دوبلورهایشان را می‌شناسیم و نه با کارهایشان آشنا هستیم؛ همین طور در...

۱۳۹۶/۱۲/۰۹


بازگشت یانگوم به ایران

بازگشت یانگوم به ایران

سریال «سایمدانگ» با بازی بازیگر نقش «یانگوم» و با دوبله مینو غزنوی و منوچهر والی زاده از ۵ بهمن ماه پخش خواهد شد. به گزارش سینماسینما، پخش سریال تلویزیونی «سایمدانگ» با بازی «لی یونگ ئه» که پیش از این با بازی در نقش یانگوم در سریال «جواهری در قصر» در...

۱۳۹۶/۱۰/۳۰


«برف شکن»،جا مانده از اسکار

«برف شکن»،جا مانده از اسکار

  سینمایی «برف شکن» با مدیریت دوبلاژ زهره شکوفنده و گویندگی صداهای ماندگاری چون نصراله مدقالچی، منوچهر والی زاده، امیر عباس پیام و… در باکس فیلم های آخر هفته سیما قرار گرفت تا از قاب شبکه چهار سیما تماشایی شود. برف‌شکن Snowpiercer  فیلمی علمی- تخیلی در ژانر اکشن است که...

۱۳۹۶/۰۶/۰۱


منوچهر والی زاده: هفته پیش تصادف کردم الان در CCU هستم

منوچهر والی زاده: هفته پیش تصادف کردم الان در CCU هستم

روز گذشته خبری درخصوص بستری شدن منوچهر والی زاده، گوینده با سابقه و خوشرویی که خیلی از ما خاطرات خوشی از او و صدایش داریم، فضای رسانه های گوناگون را پر کرد. خبری که حاکی از بستری شدن وی در بیمارستان به دلیل یک تصادف بود. منوچهر والی زاده که...

۱۳۹۶/۰۳/۰۹

پیمان عباسی
ابراهیم وحیدزاده

تأمین امنیت شغلی و توجه به معضل بیکاری، رفعمشکل بیمه اهالی سینما، پرهیز از ورود به مسائل سیاسی و جناحی، تلاش برای قانونی شدن خانه سینما و عدم اعتماد به سازمان سینمایی

سینماپرس: در پی کناره گیری سیدرضا میرکریمی از سمت مدیرعاملی خانه سینما و انتخاب منوچهر شاهسواری به عنوان مدیرعامل جدید این نهاد صنفی، برخی از اهالی سینمای ایران انتظارات و خواسته های خود را از مدیران جدید آن ابراز داشته و بر تأمین امنیت شغلی و برطرف کردن معضل بیکاری،...

۱۳۹۵/۰۵/۱۸

ژاله علو

«ژاله علو»؛ هنرمندی ماندگار در تمامی عرصه ها/ گفتگوی سینماپرس با دو پیشکسوت سینمای کشور

سینماپرس: اول فروردین روز تولد ژاله علو هنرمندی است که به واسطه حضور در بسیاری از عرصه های هنری از جمله هنر دوبلاژ و همینطور بازی در آثار شاخص و ماندگار سینما، تلویزیون و تئاتر کشور به نقشی ماندگار در عرصه های هنری دست یافته است و نام وی از...

۱۳۹۵/۰۱/۰۱