گفت‌وگو با «دیمین شزل» کارگردان فیلم «لالالند» | نیمرخ
|جعبه لایتنر آنلاین|

گفت‌وگو با «دیمین شزل» کارگردان فیلم «لالالند»

«لا لا لند» سومین ساخته بلندِ کارگردان جوان و سی‌ودو ساله امریکایی، دیمین شزل چندان نیاز به معرفی ندارد. فیلم رُمانتیک موزیکالی که با ادای دین به نمونه‌های کلاسیک این ژانر سینمایی از زمان اکران نخست جهانی‌اش در فستیوال فیلم ونیز - که جایزه بهترین بازیگر زن را برای اِما استون به همراه داشت - تا زمان اکران عمومی و موفقیت در مراسم گلدن گلوب و اسکار توجه اکثر مخاطبان سینمایی را به خود جلب کرده است. یکی از مهم‌ترین فیلم‌های سال میلادی گذشته که فارغ از نقدهای موافق و مخالف، بی‌تردید اثری حایز اهمیت به شمار می‌آید. به همین بهانه، آنچه در ادامه می‌خوانید ترجمه و تلخیصی است از گفت‌وگوی الکس بیلینگتون با دیمین شزل که در پی اقبال گسترده فیلم صورت گرفته است.

نخستین پرسش من این است، چطور توانستید از پس این فیلم بربیایید؟ چطور به اینجا رسیدید؟ شما بسیار قبل از فیلم «ویپلش» روی آن کار کرده بودید، درست می‌گویم؟ ولی موفقیت آن فیلم کمک کرد تا این یکی را بسازید، درست است؟

بله، قطعا تا اندازه زیادی به این فیلم کمک کرد. مطمئنا، هالیوود پس از «ویپلش» نسبت به فیلمنامه این فیلم علاقه نشان داد. ولی همچنان تغییرات بودجه، بازیگران و بسیاری مسائل دیگر وجود داشت - بامزه است، چون با کمپانی «Lionsgate» قرارداد بستیم، که کمی پس از فستیوال «ساندنس» که «ویپلش» را نخستین‌بار آنجا اکران کردیم، از طرح ساخت این فیلم حمایت کرد. پس در واقع، پیش از اکران عمومی «ویپلش» این مساله رخ داد. و از آن لحظه تا زمان فیلمبرداری فیلم کماکان فراز و نشیب‌هایی برای ساختش وجود داشت. پس می‌دانید، اگر هر روزی طی کل این فرآیند از من می‌پرسیدید که آیا واقعا این فیلم ساخته می‌شود، پاسخ می‌دادم کسی نمی‌داند.

واقعا؟

به یاد دارم که ما - من و جاستین هورویتس، آهنگسازِ فیلم که با یکدیگر هم‌دانشگاهی بودیم - همیشه درباره ساخت این فیلم صحبت می‌کردیم. و روز قبل فیلمبرداری را به یاد دارم که با دو تهیه‌کننده‌ نشستیم و درباره آماده‌سازی فیلم همفکری کردیم. این دورهمی اساسا بدل به این جشن شد که «خدای من، تا اینجا از پس کار برآمده‌ایم. فکر نکنم الان دیگر بتوانند کار را تعطیل کنند، چون عملا فردا فیلمبرداری را شروع کرده‌ایم». پس این به منزله نوعی پیروزی صرفا برای ساختِ فیلم دربرابرِ دوربین‌ها بود. چرا که همین یک مساله برای مدت‌زمانی بسیار طولانی به نظر دور از دسترس می‌رسید.
علت اینکه می‌پرسم این است که از جایی که من می‌بینم، به نظر کارتان بسیار «ساده» بوده - که احتمالا با توجه به همه دشواری‌هایی که از سر گذرانده‌اید حرف بسیار نادرستی است، ولی وقتی از این طرف به آن می‌نگریم...

نه، بسیار سوال خوبی است.
به نظر می‌آید نسبت به کاری که انجام می‌دهید، فیلمبرداری می‌کنید، و می‌آفرینید بسیار اعتماد به نفس دارید.

فوق‌العاده است که این را می‌شنوم. به واقع برای من، این همان چیزی است که درباره موزیکال‌های قدیمی دوست دارم - مشخصا کاری که این فیلم‌ها انجام می‌دهند بسیار دشوار است. ولی آن فیلم‌ها همگی بسیار مبتنی بر سادگی هستند، متکی بر نوعی حس خودانگیخته که در قبال‌شان احساس نمی‌کنید زیادی تمرین شده باشند... این همان چیزی است که مشخصا موزیکال‌های قدیمی‌تر واقعا داشتند، که اندکی آن را از دست داده‌ایم، اینکه کماکان واجدِ حسی انسانی‌اند، متوجه منظورم می‌شوید. یعنی با اینکه می‌توانید همچنان دکورهای نقاشی‌شده عظیم، تپ‌دنس دیوانه‌وار، و موارد دیگر را داشته باشید، آن فیلم‌ها هنوز برای من حسی بسیار انسانی و پابرجا دارند.
با توجه به موفقیت «ویپلش» و همه ستایشی که از «لا لا لند» می‌شود، چطور اجازه نمی‌دهید حس موفقیت تاثیری بر شما بگذارد؟ تقریبا ممکن بود این فیلم شکست بخورد، ولی اینطور نشد. و شما توانستید از پس آن بربیایید و در نهایت چنین فیلم تاثیرگذار و خوش‌بینانه‌ای بسازید...

بله. حس می‌کنم چیزی که به نظرم در آن خوب هستم این است که احساس رضایت نمی‌کنم.

واقعا؟

به نظرم این برگ برنده من است... تلقی‌ام به گونه‌ای‌ است که نمی‌گذارد حس موفقیت به سرم بزند. من آدم پریشانی هستم، که به خودم شک دارم، از نوع آدم‌هایی که با خودم می‌گویم «خدای من، اگر این طور بشود یا بعدا آن طور بشود، چه؟»، حتی اگر بدترین حالتش را در نظر بگیرم... به نوعی کمی نمونه روانکاوی هستم، مطمئنم بسیاری از ما در صنعت سینما اینچنین هستیم. پس می‌دانم که تنها نیستم ولی این حس را دارم که همیشه نسبت به هر فیلمی که می‌سازم بدبین و نگران هستم. باید مخصوصا حالا، سعی کنم که بیش از حد ذهنم درگیر چنین مسائلی نشود.

مساله این است که سعی کنم نسبت به فرصت‌هایی که به دست می‌آورم سپاسگزار باشم، فرصت‌هایی که به من مجال می‌دهند فیلم‌هایی که می‌خواهم را هر وقت که بتوانم بسازم... [مثلا] باید آن دورهمی قبل از «لا لا لند» را به یاد بسپارم، زیرا برایم به نحوی راهگشا است؛ این باید رویکرد من باشد. شکرگزار بودن برای ساختِ آنچه می‌خواهم بسازم. و هروقت این بخت را بیابم که فیلمی که می‌خواستم یا رویایش را داشته‌ام، بسازم یک پیروزی است، و سعی کنم که...
باید سعی کنید این باور را در ادامه راه حفظ کنید.

که این باور را حفظ کنم. پس مساله چندان نتیجه محور نیست، ولی خدا می‌داند که برای ذهنم... دشوار است خود را متعادل نگه دارد.

کمال‌گرا هم هستید؟

بله، قطعا، بی‌شک.

آیا تکرار آنچه با «لا لا لند» به آن دست یافتید، دشوار است؟

بله.

برای اینکه برخی از صحنه‌های فیلم را به کمال برسانید، چند برداشت انجام دادید؟

فکر کنم، معمولا به طور متوسط حدود چهل برداشت.

خدای من. بسیار خب.

و از طرفی، برای صحنه‌ای که مثلا دو شخصیت اصلی فیلم با همدیگر شام می‌خورند، بیش از حالت معمول برداشت داشتیم. این صحنه را با دو دوربین گرفتیم. احتمالا به غیر از سکانس کنسرت جان لِجِند، این تنها صحنه‌ای است که با دو دوربین فیلمبرداری کردیم. پس به صورت مرسوم آن را گرفتیم: «نما، نمای معکوس»، ولی با این وجود برداشت‌های بسیار بسیار زیادی داشتیم و مسائل مختلف بسیاری را امتحان کردیم. فلسفه‌ام این است - و مشخصا درباره این فیلم، برای مدت بسیار طولانی سخت کوشیدیم که وقتی سر صحنه هستیم، مگر تا زمانی که ١٠٠ درصد نسبت به انجام صحنه مطمئن نشده‌ام به سراغ صحنه بعدی نروم، و نسبت به این قضیه دوچندان اطمینان حاصل می‌کردیم. چون این حس همواره وجود دارد که نخواهید از فرصت‌های از دست‌رفته پشیمان بشوید. یک‌بار فرصت داری که چنین فیلمی بسازی، پس این فرصت را خراب نکن.

چنان که گفتید، بسیاری از امور باید به نحوی باشند که وقتی سر صحنه حضور می‌یابید نسبت به آنها اطمینان داشته باشید. این قضیه شامل آوازها نیز بود؟

بله. به نظرم در این رابطه هم صدق می‌کرد چون برخی از آوازها را از قبل ضبط کرده بودیم.
آهان، بسیار خب.

مثلِ حرکات صحنه‌های موزیکال که آنها را با پخش موسیقی انجام می‌دادیم. ولی برخی لحظات تک‌نفره آوازی حساس‌تر مثل آزمون بازیگری اِما و مسائلی از این قبیل را سر صحنه ضبط کردیم. نکته جالب کار این بود که مشخصا من سعی داشتم طی یک برداشت به همه‌چیز توجه کنم، ولی به لحاظ فیزیکی قادر به این دقت عمل نیستم. پس ما مندی [موور]، طراح حرکات را سر صحنه داشتیم که حواس‌اش به هر حرکت باشد و آهنگسازمان، جاستین [هُرویتس] و تهیه‌کننده‌اش ماریوس [دو وِری‌یس] با هدفون‌های‌شان به تک‌تک نُت‌ها گوش می‌دادند و معلم پیانوی رایان، لیز [کینون] هربار که او پشت پیانو می‌نشست اطمینان حاصل می‌کرد که قطعه را درست بنوازد و هر نت کاملا دقیق نواخته شود. حتی اگر کارگردانی باشید که نخواهید به طور گروهی کار کنید، موقع ساخت یک فیلم موزیکال چاره‌ای دیگری ندارید. به نظرم - الزاما - ژانر موزیکال، گروهی‌ترین ژانر سینمایی است.

اخیرا مستندی درباره جان کلترین (به نام «در تعقیب‌ترین») دیدم و باعث شد به این فکر کنم که چطور این نماهای عالی از رایان به هنگام نواختن پیانو در «لا لا لند» را گرفته‌اید. دوربین روی دستان او متمرکز می‌شود، سپس عقب می‌کشد و تماشای این نماها بسیار لذت‌بخش هستند. چطور این جنس گزینه‌های تصویربرداری را انتخاب کردید؟

رایان با توجه به سخت‌کوشی و ممارستی که نسبت به خود داشت، کارها را برایم بسیار آسان کرد، اینکه نخواهد از بدل برای پیانونوازی استفاده کند، مساله‌ای که خودم را برای انجامش آماده کرده بودم. من و گروه موسیقی فیلم تا آنجا پیش رفته بودیم که یک بدل نوازنده پیانو استخدام کنیم - پیش از آنکه حتی رایان کارش را شروع کند، چون روند معمول اینچنین است و رایان برای فراگیری تمامی قطعه‌ها بسیار ممارست به خرج می‌داد - و برای اینکه خلاصه بگویم، او به قدری در نواختن پیانو توانایی یافت که به نتیجه رسیدیم نیازی به بدل نداریم.

عجب.

و دریافتیم دوربین می‌تواند بسیار آزادانه‌تر از آنچه گمان می‌کردم عمل کند. برای نمونه: برای قطعه‌ای که در رستوران اجرا می‌کند وقتی نورافکن را روی وی می‌اندازیم و سپس عقب می‌آییم، کل این بخش از فیلم به لحاظِ دیدار او و اِما کمی متفاوت ساختاربندی شده بود. ابتدا کات‌های نسبتا بیشتری داشتیم، از رایان کات می‌زدیم به اِما که مشغول نظاره او بود. به یاد دارم پیش از شروع کار به رایان گفتم «نگران نباش، تک برداشت نیست. فقط کافی است این تکه‌ها را بدانی... و هروقت واقعا کار از دستت دربرود به اِما کات می‌کنیم، نگران نباش. »

متوجه‌اید یا می‌گفتم «فقط از دست‌هایت فیلم می‌گیرم و چون کات می‌کنیم می‌توانم بعدا برای نمای کلوزآپ از دست‌های پیانیست بدل استفاده کنم». ولی با این حال، او کل قطعه را یاد گرفت. به گمانم وقتی واقعا به فیلمبرداری این صحنه نزدیک شدیم، سر صحنه فهمیدیم که نه فقط می‌تواند آن را تنهایی اجرا کند، بلکه باید «تک‌نفره» اجرایش کند. همه اینها صرفا به این دلیل بود که رایان توانست همه کار را فرابگیرد. اگر او با همه توان سعی نمی‌کرد که این قطعه را یاد بگیرد، این صحنه این طور از کار درنمی‌آمد.
وقتی این صحنه‌ها را روی پرده بزرگ می‌نگریم، واقعا به نحوی خیره‌کننده عمل می‌کنند. همیشه به این می‌اندیشم که تا چه اندازه این مسائل مورد ملاحظه قرار گرفته‌اند؟ مسائل تا چه اندازه حتی در مرحله فیلمنامه‌نویسی برنامه‌ریزی شده‌اند؟

به یاد دارم وقتی قطعه صحنه ترافیک را تمرین می‌کردیم، فقط دو روز زمان داشتیم تا آن را در اتوبان فیلمبرداری کنیم. چند هفته قبل آن نیز یک نصف روز فرصت داشتیم تا با لباس‌ها آنجا تمرین کنیم. پس این روزها عملا تنها زمان ما برای حضور در آن اتوبان بودند. پس چالش تمرین این قطعه این بود که باید اساسا بخش عمده تمرینات را جایی خارج از لوکیشن فیلمبرداری انجام بدهیم. در نتیجه اکثر آن را در یک پارکینگ تمرین کردیم که به مراتب کوچک‌تر بود و تعداد ماشین‌ها کمتر و عملا تمرینات را با گوشی آیفونم ضبط می‌کردم و به این طرف و آن طرف می‌دویدم و سعی داشتم نشان دهم دوربین باید چطور عمل کند.

سپس آن را تماشا می‌کردیم و روی آن موسیقی می‌گذاشتیم تا ببینیم چه چیزهایی را دوست داریم یا نداریم. ولی تقریبا با یک آیفون و پارکینگ بسیار خوب آن را انجام دادیم و به یاد دارم حس خوبی نسبت به خودم داشتم. می‌گفتم «این قطعه عالی از کار درمی‌آید. ببین صرفا با یک آیفون در پارکینگ چقدر خوب شده! تصور کن با دوربین ٣٥ میلیمتری چطور می‌شود...»

و بعد برای تمرین با لباس به اتوبان رفتیم و تازه آنجا ناگهان پی به مسائلی بردیم - اینکه به یک‌باره نه فقط آزادی عمل کار با آیفون را نداری، بلکه باید با استفاده از کرین فیلمبرداری کنی تا بر فراز ماشین‌ها شناور بشوی و حالا ناگهان شیب اتوبان هم هست که این طور کج شده است، در نتیجه باید خود را با همه این مسائل تطبیق بدهید، چون وقتی تمامی این اجزا وارد عمل می‌شوند، جا برای خرابکاری بسیار می‌شود. برای همین موقع تمرین با لباس همه‌مان سردرگم بودیم که «خدای من، این حتی به خوبی کارمان با آیفون در پارکینگ نیست. خیلی افتضاح است.»

ولی از این تمرین یاد گرفتیم و خودمان را جمع‌وجور کردیم و در این بین کار عوامل صحنه فوق‌العاده بود. اُپراتور دوربین‌مان کرین را به نحوی تنظیم کرد که بتوانیم کمی سریع‌تر حرکت کنیم و مندی برخی از طراحی حرکات را با صحنه مطابقت داد. برخی تغییرات را انجام دادیم و چند هفته بعد رفتیم تا صحنه واقعی را بگیریم و خوش شانس بودیم که کار خوب از آب درآمد. ولی از نوع کارهایی بود که باید بسیار تمرین کنید تا دریابید چه چیز کار نخواهد کرد.

منطقا درست به نظر می‌رسد. «لا لا لند» یکی از آن بسیار «نامه‌های عاشقانه» است، حتی نامه‌ای عاشقانه به خود شهر لس آنجلس. با این لوکیشن‌ها چطور آشنا بودید، چگونه انتخاب‌شان کردید؟ احتمالا باید با شهر آشنا باشید...

خب در واقع اکنون حدود ٩ سال است که در لس‌آنجلس زندگی می‌کنم. وقتی برای نخستین مرتبه فیلمنامه را می‌نوشتم، غالبا از منظر تازه‌واردی به لس‌آنجلس بود؛ به عبارت دیگر، کسی که هنوز در حال کشف این شهر بود و هنوز سعی داشت بفهمد که آیا واقعا اینجا را دوست دارد یا نه.

پس می‌خواستم بسیاری از اینها را در فیلمنامه عملی کنم، این نوع رابطه عشق و نفرت نسبت به لس‌آنجلس، اینکه این شهر توامان می‌تواند چقدر زیبا یا دلگیر باشد و اینکه چطور می‌شود از یک ترافیک سنگین وحشتناک به سوی مناظری به واقع رمانتیک حرکت کرد و این شهر دربرگیرنده این دو حس است. از سوی دیگر بسیار عالی بود چرا کی طی فرآیند نوشتن فیلم و سپس فرآیند تدارکات و فیلمبرداری، درباره خانه‌ام، این خانه تازه‌ام هرچه بیشتر و بیشتر یاد می‌گرفتم... برایم این حس را داشت که رابطه‌ام با این شهر بسیار شخصی‌تر شده است.
بحث‌های زیادی در باب فیلم‌ها (و موزیکال‌ها)ی قدیمی که به آن ارجاع داده و از آنها وام می‌گیرید صورت گرفته، ولی آنچه می‌خواهم بدانم این است: می‌خواهید امضای شخصی‌تان را چگونه به جا بگذارید؟ می‌خواهید مردم از این فیلم شما چه چیز به دست بیاورند؟

برای من، نخستین مساله و منشأ اصلی ایده‌ام این بود: آیا می‌توانی دستاوردهای بلندمرتبه موزیکال‌های قدیمی را تکرار کنی؟ آیا می‌توانی فانتزی، خیره‌کنندگی و شیرینی آن موزیکال‌های قدیمی را به همان اندازه ممکن کنی و چیزی خلق کنی که توأمان صمیمانه و حتی بی‌ترحم باشد، به عنوان تصویری واقع‌گرایانه از یک رابطه؟ یا تصویری از یک هنرمند یا شاید دو هنرمند، متوجه‌اید؟ و اینکه آیا این دو می‌توانند به موازات هم وجود داشته باشند؟ و همچنین آیا امروز می‌توانند وجود داشته باشند؟ مثل این روزگار و دورانی که: بسیاری گمان می‌کنند نمی‌توان امثال فیلم‌های موزیکال را دوست داشت. در این روزگار و دورانی که حتی اگر فیلمی درباره رویاها بسازید، باید این را مدنظر بگیرید که واقعیت خودش را با این رویاها وفق نمی‌دهد.

به نظرم امروزه بیشتر در زمان‌های زندگی می‌کنیم... نه اینکه مردمان دهه ٥٠ معصوم بودند ولی قطعا امروزه ما معصوم نیستیم. و می‌خواستم موزیکالی بسازم که نسبت به این امر آگاه باشد و خب... به گمانم این امید آن چیزی است که پیش‌تر دیده نشده است. واضح است که مولفه‌هایی از آن را در فیلم‌های دیگر دیده‌ایم و به این شکل دوشادوش همدیگر ندیده‌ایم. در یک بستر معاصر. دست‌کم امیدم بر این بود.

به عنوان سوال آخر مایل هستید افراد از تجربه شما در مقام یک فیلمساز چه چیز فرابگیرند؟ اگر کسی بخواهد راه دیمین شزل را ادامه بدهد باید چه کند؟ خودشان را به چالش بگیرند، سعی کنند کاری انجام بدهند که پیش‌تر انجام نشده؟

بله، حدس می‌زنم باید چنین کنند ولی شاید مساله گسترده‌تر باشد. این خواسته به نظر پاسخی کلیشه‌ای می‌آید، ولی جوابش این است که رویاهای بزرگ داشته باشند و آزاد باشند رویاهای بزرگی بپرورانند. همان طور که من می‌خواستم این فیلمنامه‌ای عاشقانه باشد نه فقط به رویاها بلکه به آن نوع رویاهایی که اغلب از سوی جامعه تمسخر می‌شوند. برای همین است که نام فیلم را «لا لالند» گذاشتیم. این فقط یک شهر نیست، یک وضعیت ذهنی است که معمولا آن را سخیف می‌پنداریم، «لا لا لند» معمولا اصطلاحی مبتذل به شمار می‌آید. ولی مساله درباره آن نوع عدم واقع‌گرایی است، درباره آدم‌هایی که فارغ از مسائل آن طور که می‌خواهند رفتار می‌کنند. اینکه شاید کسی بخواهد مقامی سیاسی به دست بیاورد، یا دیگری خانه‌ای در مکانی جنون‌آمیز بنا کند، یا شخص دیگری در پی ایده‌آل‌ترین نوع عشق باشد و ما همگی پوزخند می‌زنیم و می‌گوییم باشه، فکر کن موفق بشوی.

همه ما رویاهایی در زندگی داشته‌ایم که به نظر غیرواقعی می‌آمدند یا اینکه آدم‌های اطراف‌مان به ما می‌گفتند «خیلی خب باشه، ولی کی می‌خواهی از خواب بیدار بشی؟» و من می‌خواستم این فیلم کمی به یادمان بیاورد که خوب است گاهی بیدار نشویم. گاهی باید به رویا ادامه داد. برای همین به نظرم آن ترانه پایانی که اِما می‌خواند مهم است... این طور به آن فکر کردم که اگر قرار باشد نظریه یا بیانیه‌ای در فیلم باشد، این شخصیت اوست که باید آن را از خلال موسیقی، به زبان بیاورد. پس بله، برای من این عصاره فیلم است.
منبع:‌ روزنامه اعتماد
منبع: نقد فارسی
آدرس کوتاه: https://www.rokh.in/news/9931
دیدگاه

آخرین خبرها
مرتبط با خبر
خبرهای پربازدید

دیمین شزل

دیمین شزل پاییز بار دیگر روی صندلی کارگردانی می‌نشیند

‎تولید فیلم بعدی دیمین شزل پاییز امسال شروع می‌شود. به گزارش مهر به نقل از وردل آف ریل، ماه آوریل، ...ادامه مطلب نوشته دیمین شزل پاییز بار دیگر روی صندلی کارگردانی می‌نشیند اولین بار در بانی فیلم. پدیدار شد.

۱۴۰۳/۰۴/۱۵

دیمین شزل
برد پیت

جین اسمارت در «بابیلون» همبازی برد پیت می‌شود

جین اسمارت به فیلم سینمایی «بابیلون» به کارگردانی دیمین شزل پیوسته و در کنار برد پیت و مارگو رابی ایفای نقش می‌کند. به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از هالیوود ...ادامه مطلب

۱۴۰۰/۰۴/۲۲

دیمین شزل
رایان گاسلینگ
۱

رقابت تام هاردی، لیدی گاگا و رایان گاسلینگ در بالای جدول فیلم‌های پرفروش

در حالی که این هفته سه فیلم جدید در آمریکای شمالی روی پرده رفتند، فیلم ابرقهرمانی «ونوم» و «ستاره‌ای متولد شده» ساخته بردلی کوپر جایگاه اول و دوم جدول پرفروش‌ها را حفظ کردند. حضور «نخستین انسان» به کارگردانی دیمین شزل و با بازی رایان گاسلینگ در رده سوم قابل توجه...

۱۳۹۷/۰۷/۲۳

دیمین شزل
رایان گاسلینگ

پسران نیل آرمسترانگ از فیلم «نخستین مرد» دفاع کردند

پسران نیل آرمسترانگ، اولین انسانی که قدم روی ماه گذاشت در واکنش به حواشی به وجود آمده برای فیلم «نخستین مرد» ساخته دیمین شزل بیانیه ای صادر کردند. به گزارش سینماسینما، به نقل از رپ، ریک و مارک پسران نیل آرمسترانگ در بیانیه شان در مورد از قلم افتادن لحظه...

۱۳۹۷/۰۶/۱۰

دیمین شزل
رایان گاسلینگ

فیلم جدید کارگردان «لا لا لند» جشنواره ونیز را افتتاح می‌کند

درام ماجراجویانه «نخستین انسان» ساخته جدید دیمین شزل کارگردان برنده اسکار فیلم «لا لا لند» به عنوان فیلم افتتاحیه هفتاد و پنجمین جشنواره فیلم ونیز روی پرده می‌رود. این دومین فیلم کارنامه شزل ۳۳ ساله است که جشنواره ونیز را افتتاح می‌کند. او در سال ۲۰۱۶ نیز با درام موزیکال...

۱۳۹۷/۰۴/۲۸

دیمین شزل

مایلز تلر به «تاپ گان ۲» پیوست

مایلز تلر که سال ۲۰۱۴ با بازی در فیلم مستقل «ویپلش» ساخته دیمین شزل به شهرت رسید، برای نقش‌آفرینی در دنباله فیلم ۱۹۸۶ «تاپ گان» قرارداد امضا کرده است. بازیگر ۳۱ ساله امریکایی قرار است نقش پسر «نیک برادشاو» را بازی کند. در نسخه اصلی «تاپ گان»، آنتونی ادواردز نقش...

۱۳۹۷/۰۴/۱۳

دیمین شزل
رایان گاسلینگ

بازی رایان گاسلینگ در «نخستین مرد»

رایان گاسلینگ نقش نیل آرمسترانگ را در فیلم «نخسین مرد» بازی می‌کند. به گزارش سینماسینما، ایندیپندنت خبر داده است فیلم “نخستین مرد” به کارگردانی دیمین شزل برای موفقیت در کسب جوایز با انتشار تریلر هیجان‌آورش در CinemaCon تبلیغ شده است. کارگردان “لالالند” به مخاطبانش وعده داده است می‌خواهد مخاطبان را...

۱۳۹۷/۰۲/۰۹

دیمین شزل
رایان گاسلینگ

رایان گاسلینگ در نقش اولین مرد روی ماه

رایان گاسلینگ نقش نیل آرمسترانگ را در فیلم «نخسین مرد» بازی می‌کند. به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، ایندیپندنت خبر داده است فیلم «نخستین مرد» به کارگردانی دیمین شزل برای موفقیت در کسب جوایز با انتشار تریلر هیجان‌آورش در CinemaCon تبلیغ شده است. کارگردان «لالالند» به مخاطبانش وعده داده است می‌خواهد...

۱۳۹۷/۰۲/۰۹

دیمین شزل

کارگردان «لالالند» برای اپل سریال می‌سازد

اپل در حال ساخت سریالی است که کارگردانی آن را دیمین شزل کارگردان برنده اسکار برای فیلم «لالالند» برعهده دارد. به گزارش سینماسینما، دیمین شزل کارگردانی که برای ساخت «لالالند» موفق به کسب جایزه اسکار سال پیش شد و فیلم موفق دیگری چون «ضربه شلاق» را در کارنامه دارد، برای...

۱۳۹۶/۱۱/۰۶

دیمین شزل

دیمین شزل سریال موزیکال «ادی» را برای نتفلیکس می‌سازد

دیمین شزل کارگردان برنده اسکار فیلم موزیکال «لا لا لند» هم به صف فیلمسازانی پیوست که با آغاز عصر طلایی تلویزیون نتوانسته‌اند در برابر وسوسه سریال‌سازی مقاومت کنند. شزل ۳۲ ساله قصد دارد با همکاری شبکه آنلاین نتفلیکس، دو قسمت از سریال موزیکالی به نام «ادی» را مقابل دوربین ببرد....

۱۳۹۶/۰۶/۱۲

دیمین شزل
جنیفر لارنس
۱

اما استون پردرآمدترین بازیگر زن دنیا شد

اما استون ستاره فیلم موزیکال «لا لا لند» در آخرین فهرست سالانه‌ای که مجله اقتصادی «فوربز» منتشر کرده، به عنوان پردرآمدترین بازیگر زن سال ۲۰۱۷ معرفی شده است. بازیگر ۲۸ ساله امریکایی با کسب ۲۶ میلیون دلار درآمد در یک سال گذشته موفق شد جنیفر لارنس همتای ۲۷ ساله خود...

۱۳۹۶/۰۵/۲۶

دیمین شزل

کارگردان برنده اسکار سریال موزیکال می‌سازد

ایسنا نوشت: دیمین شزل کارگردان فیلم نامزد اسکار «لالالند» قرار است یک سریال تلویزیونی موزیکال را بسازد.

۱۳۹۶/۰۲/۰۸

دیمین شزل
۱

کارگردان «لالالند» یک سریال موزیکال می‌سازد

«دیمین شزل» کارگردان فیلم نامزد اسکار «لالالند» قرار است یک سریال تلویزیونی موزیکال را بسازد.

۱۳۹۶/۰۲/۰۸

دیمین شزل

مایلز تلر و شیلین وودلی در فیلم جدید کارگردان «اورست»

مایلز تلر ستاره فیلم «ویپلش» دیمین شزل این روزها مشغول با سازندگان درام حادثه‌ای «سرگردان» است تا در کنار شایلین وودلی در جدیدترین پروژه سینمایی بالتازار کورماکور کارگردان ایسلندی به ایفای نقش بپردازد. کورماکور در سال ۲۰۱۵ با درام اکشن و ماجراجویانه «اورست» جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز را افتتاح کرد....

۱۳۹۶/۰۱/۲۰

دیمین شزل
۱

استودیو Oceanside Media فیلمنامه‌ای از دیمین شزل را می‌سازد

فیلم‌نت نیوز: استودیوی Oceanside Media فیلمنامه‌ی تریلر و معمایی ادعا نوشته‌ی کارگردان و نویسنده‌ی اسکاری دیمین شزل را برای ساخت انتخاب کرده است. این فیلمنامه که در سال ۲۰۱۰ در لیست سیاه فیلمنامه‌های ساخته نشده قرار داشته است،‌ داستان پدر تنهایی را روایت می‌کند که در تلاش است بفهمد چه...

۱۳۹۵/۱۲/۲۴

دیمین شزل
۱

فیلم جدید کارگردان «لالالند» در راه است

کارگردان موفق فیلم «لالالند» با نوشتن فیلمنامه فیلم جدیدش آن را امسال می‌سازد.

۱۳۹۵/۱۲/۲۴

دیمین شزل
۱

نگاهی به کارنامه هنری «دیمین شزل»؛ مهارت های سینمایی یک موزیسین متوسط

دیمین شیزل که جایزه اسکار برترین کارگردانی سال را به خاطر ارائه فیلم موزیکال و ابتکاری «لالا.لند» تصاحب کرد، دانش آموخته دانشگاه معتبر هاروارد و یکی از اعضای موج نوی سینمای آمریکا و جهان است.

۱۳۹۵/۱۲/۱۷

کنت لونرگان
کیسی افلک
۷

«لالا لند» جوایز بفتا را هم درو کرد

«لالا لند» جوایز بفتا را هم درو کرد

فیلمنت نیوز: لالا لند، فیلم موزیکال دمین شزل که امسال با کسب جوایز متعدد به موفق‌ترین فیلم سال تبدیل شده است، شب گذشته با کسب ۵ جایزه شامل بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر زن اصلی (اما استون)، بهترین موسیقی متن و بهترین فیلمبرداری فاتح اصلی ۷۰ امین دوره‌ی جوایز...

۱۳۹۵/۱۱/۲۵

دیمین شزل
۱

بازدید از دکور «لالا لند» در برنامه‌ی تورهای هالیوودی

بازدید از دکور «لالا لند» در برنامه‌ی تورهای هالیوودی

فیلم‌نت نیوز: همانطور که می‌دانیم فیلم لا‌لا لند ساخته‌ی تحسین شده‌ی دیمین شزل در هالیوود کالیفرنیا و اطراف آن فیلمبرداری شده است، و یکی از مکان‌هایی که چندباری هم در فیلم می‌بینیم، در واقع دکوری بازسازی شده است که در محوطه‌ی بیرونی یکی از استودیوهای وارنر و برای این فیلم...

۱۳۹۵/۱۲/۱۱

دیمین شزل
۱

دیمین شزل، کارگردان جوانی که سینما را غافلگیر کرد

فیلم‌نت نیوز: دیمین شزل (Damien Chazelle) کارگردان جوان و با استعداد آمریکایی که اولین فیلمش گای و مدلین روی نیمکتی در پارک(Guy and Madeline on a Park Bench) را وقتی تنها ۲۴ سال داشت ساخت و بازخوردهای مثبت زیادی دریافت کرد. گای و مدلین… فیلمی موزیکال  بود که داستان زوجی...

۱۳۹۵/۱۲/۰۸

دیمین شزل
۱

تقدیر طراحان لباس امریکا از «لا لا لند» و «دکتر استرنج»

عاشقانه موزیکال «لا لا لند» ساخته دیمین شزل که با کسب ۱۴ نامزدی اسکار فعلا در میان مدعیان فصل جوایز پیشتاز است، شب گذشته (۲۱ فوریه) جایزه انجمن طراحان لباس امریکا را نیز به فهرست بلندبالای افتخارات خود اضافه کرد. در نوزدهمین مراسم اهدای جوایز این انجمن، فیلم‌های «چهره‌های پنهان»...

۱۳۹۵/۱۲/۰۴

اما استون
دیمین شزل
۱

درباره لالا لند

درباره لالا لند

داستان فیلم درباره دختری به نام میا ( اِما استون ) است که یک بازیگر جوان است که منتظر است تا یک موفقیت بزرگ نصیبش شود و تبدیل به ستاره ای دست نیافتنی در هالیوود شود....

۱۳۹۵/۱۲/۰۲

دیمین شزل
رایان گاسلینگ
۲

افتتاحیه ۱۲ میلیون دلاری «لا لا لند» در گیشه چین

عاشقانه موزیکال «لا لا لند» دومین فیلم بلند دیمین شزل که با کسب ۱۴ نامزدی، فعلا رکورددار رقابت اسکار ۲۰۱۷ به شمار می‌رود، از دیروز همزمان با روز ولنتاین در گیشه چین افتتاح شد و ۱۲.۵ میلیون دلار فروخت. به این ترتیب، کل فروش جهانی فیلم با پیشی گرفتن از...

۱۳۹۵/۱۱/۲۷

دیمین شزل
کیسی افلک
۴

فیلم ضد ایرانی «زیر سایه» در جمع برگزیدگان جایزه سینمایی بریتانیا

سینماپرس: فیلم ضد ایرانی «زیر سایه» ساخته بابک انوری جایزه بهترین اثر یک نویسنده، کارگردان یا تهیه‌کننده فیلم اولی برگزیدگان سینمای بریتانیا را گرفت.

۱۳۹۵/۱۱/۲۵