مرد سالخورده ای (ز.بنیادی)، که سوزن بان قطار است، سال های عمر خود را در منطقه ای دور افتاده با همسرش (زهرا یزدانی)، که برای گذراندن زندگی شان در خانه قالیچه می بافد، زندگی می کند. آن دو آدم های فراموش شده ای هستند، و تنها فرزندشان به خدمت سربازی رفته است، و فقط یکبار با گرفتن مرخصی نزد آنها می آید، شبی را پیش آنها می ماند و صبح روز بعد به پادگان محل خدمتش می رود. روزی بازرس راه آهن، همراه دو کارمند، به محل خدمت پیرمرد می آیند، و پس از سئوال و جواب و صحبت درباره ی ساختمان محل از آنجا می روند. چندی بعد دریافت حکم بازنشستگی زندگی آرام سوزن بان پیر را بر هم می زند. روز بهد راهبان جوانی به محل کار پیرمرد می آید و اعلام می کند که جانشین او است. پیرمرد متأثر از وضعی که برایش پیش آمده، قبل از ترک خانه، به اداره ی محل کارش می رود و به حکم بازنشستگی اعتراض می کند؛ اما مسئولان اعتنائی به او نمی کنند. سوزن بان به کافه ای می رود و مست می کند. فردای آن روز به اتفاق همسرش، با یک گاری، محل را ترک می کند.
مرتضی ممیز | کارگردان | |
سهراب شهیدثالث | کارگردان | |
هوشنگ بهارلو | کارگردان | |
مهدی کفایی | دستیار کارگردان | |
سهراب شهیدثالث | نویسنده | |
بنیادی | بازیگر | |
زهرا یزدانی | بازیگر | |
حبیب الله سفریان | بازیگر | |
محمدعلی نقی کنی | بازیگر | |
مجید بقایی | بازیگر | |
هدایت الله نوید | بازیگر | |
پرویز صیاد | تهیه کننده | |
محمدعلی نقی کنی | مدیر تهیه | |
هوشنگ بهارلو | مدیر فیلمبرداری | |
احمد ابراهیمی | فیلمبردار | |
علی خسروی | عکس | |
روح الله امامی | تدوین | |
اسحاق خانزادی | صدابردار | |
عالمی | صدابردار | |
م فرشیان | صدابردار |