آقای روشن شاعر پیر و گمنام شهر کرمان است. ایرج پسر او پس از سالها از فرانسه به دیدار پدر و خواهرش فخری می آید. ایرج با دوربین ویدیویی خود ابتدا باعث اذیت آقای روشن می شود ولی بعداً آقای روشن از طریق دوربین ویدیویی ایرج برای نوه های خود در خارج پیام می فرستد. آقای روشن، یک شب پشت تریبون در شب شعر در حضور خانواده اش اعترافاتی می کند و صبح روز بعد می میرد. ایرج و فخری برای اثبات هنرمندبودن وی جهت دفن در قطعه هنرمندان به ادارات مختلف می روند. مدتی بعد، ایرج خسته و دگرگون به فرانسه بازمی گردد.
سعید ابراهیمی فر | کارگردان | |
سعید ابراهیمی فر | نویسنده | |
هوشنگ مرادی کرمانی | نویسنده | |
سعید پورصمیمی | بازیگر | |
مهدی احمدی | بازیگر | |
پریوش نظریه | بازیگر | |
سعید قرایی | بازیگر | |
پونه کاربخش | بازیگر | |
همایون پایور | فیلمبردار | |
ژیلا ایپکچی | تدوین | |
امید محیط | طراح صحنه و لباس | |
عبدالرضا نیک پو | مدیر صحنه | |
سعید شهرام | آهنگساز | |
مازیار شیخ محبوبی | صدابردار | |
فریدون خوشابافرد | صداگذار | |
حسین چراغچی | چهره پرداز | |
هنگامه محسنی | چهره پرداز |