قسمت اول: دختر جوانی به نام ستاره اسدی در عمارت یکی از آخرین شاهزادگان قاجار به عنوان پرستار امیربهادر، پسر معلول شاهزاده، مشغول به کار می شود. طی چند روز شاهزاده پیر و خواجه خانه مجذوب ستاره می شوند و عفت، کلفت خانه که فقط سه روز صیغه شاهزاده بوده، با حضور ستاره دچار حسادت می شود. امیربهادر، به مرور سلامتی خود را بازمی یابد و اسرار شاهزاده را به صورت مکتوب فاش می کند. عفت به جرم خیانت و بازگو کردن حقایق به امیربهادر، توسط شاهزاده پیر از بالای عمارت به پایین پرتاب می شود. امیربهادر که در واقع پسرخوانده شاهزاده است مورد غضب شاهزاده قرار می گیرد و شاهزاده در تلافی جواب منفی ستاره در مقابل عشق او، دستور می دهد چشم های امیربهادر توسط خواجه کور شود. قسمت دوم: چند سال بعد ستاره که دختر خردسالی از امیربهادر دارد، شبی دیروقت تصمیم می گیرد به دلیل مشکلات مالی و برای درمان دخترش نسیم که در بیمارستان بستری است دست به دزدی بزند. او به عنوان مسافر سوار یک تاکسی می شود و در تاکسی زندگی گذشته خود با شوهر نابینایش و سپس ناپدید شدن ناگهانی او را مرور می کند و زمانی که به یاد دختر بیمارش می افتد با کارد موکت بری راننده را مجبور می کند پول های دخلش را به او بدهد. احمد، راننده تاکسی که خود دچار مشکلات فراوان است با بیان دردهای خود، ستاره را افسرده می کند. ستاره به راننده می گوید که او تنها به خاطر دخترش که باید عمل جراحی شود دست به این کار زده و پس از آنکه می گوید دخترش در بخش جراحی کودکان بیمارستان مدائن بستری است، ناپدید می شود ولی صبحدم جسد او را در بزرگراه می بینیم. قسمت سوم: چند سال بعد نسیم، دختر ستاره، به اتفاق سه تن دیگر تصمیم به سرقت از یک مغازه جواهرفروشی می گیرند. سرقت جواهرات زمانی صورت می گیرد که تظاهرات خیابانی به خاطر لزوم آزادی مطبوعات شروع شده است. در شروع سرقت پس از آنکه یکی از فروشندگان جواهرفروشی توسط سارقان کشته می شود، آژیر خطر توسط یکی دیگر از فروشندگان به صدا درمی آید. در حالی که نیروهای پلیس برای متفرق کردن تظاهرکنندگان وارد عمل شده، تعدادی دیگر از مأموران انتظامی متوجه آژیر خطر می شوند و درگیری خونینی بین آنها و دزدان شروع می شود. جسد خونین سارقان به کلانتری برده می شود. سرهنگ رئوف مظفرپور که فرمانده حوزه انتظامی است متوجه زنده بودن نسیم در میان اجساد می شود. نسیم از زندگی نکبت بار خود سخن می گوید و سرهنگ نیز که با دیدن نسیم به یاد دخترش افتاده، با او ابراز همدردی می کند.
۱۳۷۹ - بهترین فیلمبرداری در جشن سینمای ایران،
۱۳۷۹ - بهترین فیلمبرداری در جشن سینمای ایران،
۱۳۷۹ - عکس در جشن سینمای ایران
سینماسینما، نژلا پیکانیان- حسن حسندوست تدوینگر نامآشنای سینمای ایران است که مونتاژ فیلمهای مطرحی چون «اجارهنشینها»، «یه حبه قند»، «نسل سوخته»، «بید مجنون» و… در کارنامه کاریاش دیده میشود. حسندوست تدوین را در سینما با فیلم «شهر موشها» آغاز کرد. او بیش از پنج بار نامزد دریافت سیمرغ بلورین از...
۱۳۹۷/۰۷/۲۱
پیمان شادمانفر با مدیریت فیلمبرداری سه فیلم سینمایی، امسال بهعنوان پرکارترین فیلمبردار جشنواره فیلم فجر شناخته میشود. به گزارش سینماسینما ،پیمان شادمانفر متولد ۱۳۵۶ در تهران و فارغالتحصیل رشته بهداشت محیط است. وی فعالیت سینمایی خود را از سال ۱۳۷۸ با فیلم نسل سوخته آغاز کرد. او در بخشهای مختلف...
۱۳۹۶/۱۱/۰۳