عزیز با گل آفتاب نامزد می کند و به عنوان سرباز راهی جبهه های نبرد می شود، اما بعد از مدتی خبر می رسد که عزیز اسیر گشته و برادرش شهید شده است. با پایان گرفتن جنگ عزیز همراه سایر اسراء به وطن باز می گردد. او قصد ازدواج با گل آفتاب را دارد اما مادرش خدابس و همسر برادر شهیدش از او می خواهند که سرپرستی دو فرزند برادر شهیدش را به عهده بگیرد. عزیز مخالفت می کند و تحفه ای به خانه ی گل آفتاب می برد و بعد هم به دیدن بزرگان روستا می رود تا آن ها برای ازدواجش با گل آفتاب پیش قدم شوند. بزرگان روستا نزد پدر خدابس می روند تا او را راضی کنند که عزیز با نامزدش ازدواج کند اما پدر خدابس معتقد است طبق رسوم قومی خدابس باید زن عزیز شود در غیر این صورت دخترش را بدون فرزندانش به خانه ی پدری برمی گرداند. با این وضع عزیز علیرغم میل باطنی، روز عروسی گل آفتاب، با همسر برادرش ازدواج می کند.
۱۳۷۵ - نقش دوم زن در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۵ - بهترین موسیقی متن در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۶ - بهترین موسیقی متن در جشن سینمای ایران،
۱۳۷۵ - نقش دوم زن در بین المللی فیلم فجر،
۱۳۷۵ - بهترین موسیقی متن در بین المللی فیلم فجر