«کریم سرابی»، مشهور به کریم دوزن، اهل روستای «سراب» و شکارچی با تجربه ی محلی، شصت سال پیش در موقع ازدواج مهریه ی همسرش را زیارت مکه تعیین کرده است. اما در طول این همه سال موفق به سفر نشده اند. با آغاز جنگ کریم سرابی راهنمایی سربازان را به عهده می گیرد، و به دلیل حسن انجام وظیفه به او اعلام می شود که می تواند به مکه سفر کند. کریم هنگامی که به میان دوستان و آشنایان خود بازمی گردد که همسرش در بمباران شهر شهید شده و او، طبق وصیت نامه ی همسرش، تصمیم می گیرد بقایای استخوان های جسد همسرش را به طواف خانه ی خدا ببرد.