آقای شادی و همسرش، که هر دو بازرس بیمه های اجتماعی هستند، پس از سال ها ازدواج در انتظار نوزادی هستند که زندگی سوت و کور آنها را شادی و نشاط ببخشد. آن دو مسئول پیگیری پرونده کارگری می شوند که مسئول برق یکی از کارخانه های خصوصی بوده و پس از آتش سوزی کارخانه مقصر شناخته شده و دچار بیماری روانی شده است. پیگیری این پرونده به محیط زندگی خانم و آقای شادی شور و شعف می بخشد. آن ها از خانواده کارگر حمایت می کنند و احتمال می دهند که عواملی در کارخانه با ربودن پارچه های محصول کارخانه، برای رد گم کردن، انبار را طعمه حریق کرده باشند. خانم و آقای شادی با لباس مبدل وارد انبارهای کارخانه می شوند و پارچه های مسروقه را می یابند. سارقان، پس از تعقیب و گریز، دستگیر می شوند و کارگر به کانون خانواده اش باز می گردد. پس از همه این ماجراها خانم شادی متوجه می شود که باردار است.