پس از کودتای بیست و هشتم مردادماه سال ۱۳۳۲ تعدادی روزنامه نگار، افراد آزادی خواه و مبارز و افسران ضد کودتا دستگیر و پس از محاکمه در دادگاه های فرمایشی به منطقه ای خشک و گرم در جنوب کشور تبعید می شوند. سرپرستی اردوگاه به عهده ی استواری کهنه کار است که دائم برای آزار زندانیان توطئه چینی می کند. حتی زندانیان عادی را در تعارض با آن ها قرار می دهد. تعدادی از زندانیان سیاسی، که از اوضاع دشوار اردوگاه به تنگ آمده اند، تصمیم به فرار می گیرند و چهار نفر از آنها موفق می شوند از اردوگاه بگریزند. استوار در کنار ساحل با آن ها مواجه می شود و پس از کشتن یکی از فراری ها خود به خاک هلاک می افتد.