مهندس انصاری سرپرستی کارهای ساختمانی یک سد را به عهده دارد. اعضای یک گروه مسلح به او هشدار می دهند که از ادامه کار خودداری ورزد. انصاری که اعتنایی به تهدیدها ندارد دستگیر و در زیر زمینی زندانی می شود تا شاید همکاران او در جهادسازندگی از ادامه پروژه منصرف شوند و ساختمان سد را منهدم سازند. انصاری دو تن از اعضای گروه مسلح را تخت تاثیر قرار می دهد و سرنخ هایی از همکاری آنها با یکی از فئودال های منطقه به دست می آورد عاقبت طی عملیاتی اعضای گروه کشته و دستگیر می شوند.