جمیل، کارگر بارانداز، با خانواده اش در اتاقی اجاره ای در خانه ای بزرگ زندگی می کند. یک سیاسی تبعیدی، یک پاسبان و...، مستاجران دیگر خانه هستند که مدام با صاحب خانه درگیر هستند. پدر جمیل در خانه اسمیت، که رییس شرکت حمل و نقل ایران و انگلیس است و قاچاق اسلحه می کند به کار مشغول است. جمیل پدر را از ادامه کار در خانه اسمیت بازمی دارد و به همین دلیل اسمیت با او درگیر می شود. جمیل چند صباحی به زندان می افتد و پس از مرخص شدن به کمک سایر مستأجران و به انتقام فرزندش که در دوره اقامت او در زندان فوت کرده است، با اسمیت و عواملش مبارزه می کند.