عماد الملک صدری، فئودال متنفذ، زمین های روستاییان را به زور تصاحب می کند. کشاورزی به نام سید حسینی نژاد از دست فئودال به مقام های مسئول شکایت می برد، اما هر بار تحقیر و حبس می شود. کشاورز در نزاعی عمادالملک را به قتل می رساند و در خانه نبی پور، معلم روستا، پنهان می شود. پدر صدری، که وزیر کشاورزی است، همراه گروهی وارد روستا می شود تا ماجرا را پیگیری کند. روستاییان معترض آنها می شوند و با دخالت ژاندارم ها چند روستایی دستگیر می شوند. یکی از آنها پس ازاین که موردضرب و جرح قرار می گیرد محل اختفای حسینی نژاد را اطلاع می دهد. مأموران به خانه نبی پور یوروش می برند و سید را که قصد فرار دارد، از پا درمی آورند و برای فیصله دادن به قائله معلم و دو تن از نزدیکان حسینی نژاد را دستگیر و روانه ی پایتخت می کنند.