همبازی شدن با خانم معتمدآریا برایم کلاس درس بود | نیمرخ

همبازی شدن با خانم معتمدآریا برایم کلاس درس بود

با فیلم «کوچه بی نام» به سینما معرفی شدید یا قبل از آن هم بازیگری را تجربه کرده بودید؟ من به صورت آکادمیک وارد شدم. چند سالی تئاتر کار کردم و پیش¬تر هم در هنرستان سوره درس خواندم و از آنجا بازیگری را شروع کردم و بعد هم دوره‌های بازیگری موسسه کارنامه را رفتم. اولین کار تصویرم که به صورت حرفه‌ای بود مردی که اسب شد به کارگردانی امیرحسین ثقفی بود که در آن فیلم نقش اصلی داشتم و بعد هم در فیلم کوچه بی‌نام به کارگردانی هاتف علیمردانی بازی کردم. سال گذشته هم در فیلم‌های مادری و آباجان بازی کردم.

نقش «فرزانه» چه ویژگی‌ای داشت که باعث شد دوست داشته باشید در فیلم «آباجان» بازی کنید؟ اگر فیلم‌هایی که من تا به حال بازی کردم را کنار هم بگذارید؛ متوجه می‌شوید هیچ کدام از نقش‌هایم شبیه به یکدیگر نیستند. اینکه نقش‌های متفاوتی را بپذیرم و بازی کنم؛ اولین هدف من در عرصه بازیگری است و قصد دارم نقش‌های تکراری بازی نکنم. در‌واقع خیلی گزیده کار هستم. فیلم آباجان و نقش فرزانه ویژگی‌های جذابی برایم داشت. اول از همه اینکه من اصلا آذری زبان نیستم و گویش آذری در یک فیلم برایم چالشی جدید محسوب می‌شد که بعد از سه فیلم سینمایی می‌خواستم آن را تجربه کنم. یکی دیگر از جذابیت‌های نقش، بازیگر مقابلم بود. دوباره همبازی شدن با محمدرضا غفاری یک چالش جدید بود. درواقع یک عشقِ ممنوع دیگر بعد از فیلم کوچه بی نام»بود. اینکه فرزانه دختری است که متعلق به دهه شصت است اما من از نسل دهه هفتاد هستم هم برایم جالب بود.

گفتید دوست دارید کارهای متفاوتی انجام دهید. گزیده کاری طبیعتا باعث می‌شود که کم کار بشوید. با کم کار بودن مشکلی ندارید؟ من در سال ۹۴ در هیچ فیلمی بازی نکردم. با اینکه پیشنهاداتی داشتم اما نپذیرفتم. معتقدم نقش باید درست شخصیت پردازی شده باشد و کوتاهی با بلندی نقش هم برایم اهمیت ندارد. یکی از چیزهایی که در درجه اول برایم اهمیت دارد؛ فیلمنامه و قصه فیلم است. گزیده کار بودن هم باعث کم کار شدن می‌شود اما ترجیح می‌دهم پله پله جلو بروم تا اینکه بخواهم هر نقشی را بازی کنم.

با توجه به اینکه نسبت به لهجه آذری شناختی نداشتید، چه کارهایی انجام دادید که صحبت کردن برای‌تان زیاد سخت نباشد؟ آقای علیمردانی از من لحن ترکی می‌خواستند تا لهجه‌ی ترکی، با توجه به اینکه من از نسل جوان آن خانواده بودم و لهجه در خانواده‌ها نسل به نسل کم رنگ‌تر می‌شود. در زنجان دخترهای هجده یا نوزده ساله اصلا ترکی صحبت نمی‌کردند و لهجه نداشتند. خوشبختانه آقای علیمردانی خودشان زنجانی بودند و به زبان آذری تسلط داشتند. اما زمانی که ما در زنجان سرصحنه بودیم؛ ناخودآگاه لهجه‌ها روی بازیگران تاثیر می‌گذاشت و کار برای ما آسان شده بود. من هم سعی می¬کردم آهنگ‌های ترکی گوش کنم و حتی بعد از فیلم برداری هم با همان لحن صحبت می‌کردم. قبل از اینکه به زنجان برویم هم شروع کرده بودم به دیدن دوستانی که آذری زبان هستند یا شبکه‌هایی از تلویزیون را تماشا می‌کردم که فیلم‌های سینمایی آذری نشان می‌دادند. به دلیل اینکه گوش‌ام به زبان و گویش آذری عادت کند.

قبل از فیلم «آباجان» شخصیت‌هایی مثل فرزانه را در اطرافتان دیده بودید؟ خودتان را چه طور به نقش نزدیک کردید؟ نه. با امثال فرزانه برخوردی نداشتم. من از نسل دهه هفتاد هستم و این فیلم در دهه شصت اتفاق می‌افتد. طبیعتا اخلاق و رفتارهای دهه شصتی‌ها با دهه هفتادی‌ها متفاوت است. از طرز نشستن بگیرید تا طرز راه رفتن و صحبت کردن. کمی سخت بود و با توجه به اینکه زمان زیادی نداشتم تا روی نقش وقت بگذارم؛ یک سری فیلم‌ها و اطلاعاتی که از دهه شصت پیدا کردم برایم مفید بود. البته فیلمنامه‌های آقای علیمردانی، شخصیت را به بازیگر نشان می¬دهد. یعنی با خواندن فیلمنامه¬ متوجه می‌شوید چه نقشی را توصیف کرده است. ضمن اینکه من دو خواهر دارم که دهه شصتی هستند و به همین دلیل تا حدودی می‌توانم بگویم خلق و خوی دهه شصتی‌ها چگونه است. اینکه فرزانه یک دختر دهه شصتی است و در شهرستان زندگی می‌کند. مادربزرگی که کل خانواده را دور یک سفره جمع می‌کند، مراقب همه شرایط بحرانی و اتفاقات بد است. یعنی بار تمام اهالی خانه روی دوش شخصیت آباجان است. زمانی که ما در زنجان دور خوانی داشتیم؛ خانم معتمدآریا، آقای علیمردانی و خانم شبنم مقدمی در رابطه با نقش‌هایشان صحبت می‌کردند و این موضوع کمک زیادی به من کرد. برای مثال در زنجان یک رخت شور خانه بود که من زیاد به آنجا می‌رفتم و یک آقای کهن سالی بود که با من فارسی صحبت می‌کرد اما لهجه داشت و آن آوا و لحنی که من می‌خواستم در حرف زدنش بود. یا زن‌ها و دخترهایی که به آنجا می‌آمدند و چاروق دوزی یاد می‌گرفتند. خیلی به آنجا می‌رفتم تا از رفتار و ظاهرشان کمک بگیرم برای نقش فرزانه. نکته‌ی مهمی که در خانواده‌های قدیمی و اصیل‌شان دیدم این بود که هنوز حُجب و حیا دارند. به بازارهای زنجان هم زیاد می‌رفتم. قبل از اینکه به زنجان برویم هم خودم کوبلن دوزی می‌کردم تا به نقش فرزانه نزدیک‌تر شوم. سعی کردم از این دست اتفاقات ریز استفاده‌ی زیادی کنم.

تجربه‌ی همبازی شدن با خانم معتمدآریا چطور بود؟ همبازی شدن با خانم معتمدآریا برایم رویایی بود که به حقیقت تبدیل شد. خانم معتمدآریا روی بازی من تاثیر زیادی داشتند، حضورشان از ابتدا تا انتهای کار برای همه گروه خوشایند بود. هیچوقت نمی‌گفتند این کار را انجام بده یا برعکس. ما را راحت می‌گذاشتند که هر کاری می‌خواهیم انجام دهیم. در واقع خانم معتمدآریا کاری می‌کردند که ما آن یک ماه را در کنار یکدیگر زندگی کنیم، بعد از فیلم برداری هم همگی ما مثل یک خانواده ارتباط گرم و صمیمی داشتیم. من هم فرزانه را بیشتر زندگی کردم تا اینکه بخواهم بازی‌اش کنم. بازی کردن در کنار خانم معتمدآریا برای من مثل یک کلاس درس بود و از ایشان بسیار متشکرم. از حمایت‌ها و اعتماد آقای علیمردانی هم بسیار ممنون هستم و همچنین از آقای جعفریان که به عنوان فیلم بردار راهنمایی‌ام کردند.

منبع: فیلم نت
آدرس کوتاه: http://www.rokh.in/news/7574
دیدگاه

آخرین خبرها
خبرهای پربازدید

فرهاد اصلانی
شبنم مقدمی

هاتف علیمردانی: فرهاد اصلانی رفیق و مشاورم در تمامی فیلم‌هایم است

سینماسینما، تبسم کشاورز: هاتف علیمردانی، کارگردان سینما در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر با فیلم سینمایی «ستاره‌بازی» حضور دارد، این فیلم سینمایی نهمین اثر سینمایی این کارگردان به شمار می‌رود که مانند فیلم های قبلی او با محوریت مسائل اجتماعی است. در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون فرهاد اصلانی،...

۱۳۹۹/۱۱/۱۴

ملیسا ذاکری
شبنم مقدمی

علیمردانی: از نبود فیلم نعمت‌الله در جشنواره فجر غمگینم

علیمردانی: از نبود فیلم نعمت‌الله در جشنواره فجر غمگینم

هاتف علیمردانی با بیان اینکه« ای کاش فیلم‌های دیگری هم در جشنواره بودند، »از نبودن فیلم «قاتل و وحشی» ابراز ناراحتی کرد.

۱۳۹۹/۱۱/۱۳