فاطمه با امیر و نادر و منصور یک گروه کوچک شادمانی تشکیل می دهند. شبی صاحب خانه شان آن ها را از خانه بیرون می کند و آن ها شب را در قایقی به صبح می رسانند که متعلق به ایرج ثروتمند معروف است. ایرج خود را ماهی گیری فقیر معرفی می کند و به فاطمه ابراز علاقه می کند. جهانگیر، دوست ایرج، چند تن را می گمارد تا گاوصندوق خانه ی ایرج را سرقت کنند. کیسه ی پول سارقان موقع فرار با کیسه ی لباس های فاطمه عوض می شود و از آن پس جهانگیر و افرادش به تعقیب فاطمه و دوستانش می پردازند. آن ها که نمی توانند صاحب پول ها را پیدا کنند زندگی پر زرق و برقی برای خود می سازند. امیر و نادر و منصور به دست جهانگیر و افرادش اسیر و شکنجه می شوند. ایرج و فاطمه آن ها را نجات می دهند و پس از دستگیری جهانگیر پول های سرقت شده به ایرج بازگردانده می شود. فاطمه ایرج را از خود می راند و امیر و منصور و نادر در کنار جهانگیر و افرادش محاکمه می شوند. جهانگیر و افرادش به حبس محکوم و فاطمه و دوستانش با رضایت ایرج آزاد می شوند. سرانجام ایرج با فاطمه و امیر و منصور و نادر با سه دختر ترک ازدواج می کنند.
تورکر اینان اوغلو | کارگردان | |
تورکر اینان اوغلو | نویسنده | |
گرشا رئوفی | بازیگر | |
منصور سپهرنیا | بازیگر | |
فیلیز آکین | بازیگر | |
کاوه تبا | بازیگر | |
لوسیل | بازیگر | |
کاترین | بازیگر | |
امیلیا | بازیگر | |
محمود تاتار | بازیگر | |
جبار | بازیگر | |
ازبک | بازیگر | |
جهانگیر غفاری | بازیگر | |
مهدی میثاقیه | تهیه کننده | |
حسن ساسان پور | مدیر تهیه | |
شباهنگ | فیلمبردار | |
روبیک منصوری | آهنگساز | |
محمد محمدی | صدابردار | |
روبیک منصوری | میکس | |
بهرام مؤمنی | لابراتوار | |
بهرام مؤمنی | چاپ | |
هاردی | تیتراژ |