منوچهرخان و نامزدش در روستایی با اتومبیل، پیرزنی را مصدوم می کنند و موقع فرار شوهر پیرزن، قنبر، را به قتل می رسانند. مجید و احمد، فرزندان قنبر، برای حیدرخان کار می کنند، و روزی مجید با حیدرخان درگیر می شود و به شهر می گریزد. دوازده سال بعد مجید، که در کاباره ای برای منوچهر کار می کند، در می یابد که منوچهر قاچاقچی جواهر است. مجید و نامزدش زیبا تصمیم به ترک کاباره می گیرند و منوچهر و افرادش با او درگیر می شوند، و با صحنه سازی وانمود می کنند که مجید مرتکب قتل شده است، و به این ترتیب او را وادار می کنند که به همکاری با آنها تن بدهد. اما مجید فردی را که گفته می شود به قتل رسیده در خیابان می بیند و متوجه توطئه می شود. مجید برای گریز از دست تبهکاران به اتفاق نامزد و دوستانش قاسم انترناش و محمودی به زادگاهش می رود؛ اما منوچهر و افرادش آن ها را تعقیب می کنند و درگیری آغاز می شود. مجید به کمک دوستان و برادر همزادش احمد با مهاجمان مقابله می کنند، و مادر مجید فاش می سازد که منوچهر قاتل شوهرش است. منوچهر در دره سقوط می کند و کشته می شود و افرادش دستگیر و تحویل پاسگاه ژاندارمری می شوند.
خسرو پرویزی | کارگردان | |
خسرو پرویزی | نویسنده | |
محمدعلی فردین | بازیگر | |
ویکتوریا | بازیگر | |
جمشید مهرداد | بازیگر | |
پرخیده | بازیگر | |
رضا شفیع | بازیگر | |
عباس مهردادیان | بازیگر | |
یدی | بازیگر | |
نرسی کرکیا | بازیگر | |
فرج پور | بازیگر | |
سیمین علی زاده | بازیگر | |
منوچهر سخایی | بازیگر | |
عباسی | بازیگر | |
سودابه | بازیگر | |
آنژلا | بازیگر | |
شاهپور خاریابند | بازیگر | |
کلهر | بازیگر | |
محسن آراسته | بازیگر | |
عزیزالله کردوانی | تهیه کننده | |
اکبر قاسمی نژاد | مدیر تهیه | |
نصرت الله کنی | فیلمبردار | |
علی عاطف خرم | عکس | |
خسرو پرویزی | تدوین | |
ولی الله خاکدان | دکور | |
جعفر پورهاشمی | نوازنده | |
جعفر پورهاشمی | شعر | |
ایرج | خواننده | |
شبیری | خواننده | |
شهین | خواننده | |
داریوش عزیزی | صدابردار | |
داریوش عزیزی | امور فنی صدا | |
علی عاطف خرم | لابراتوار | |
گرگین گریگوریان | برش نگاتیو | |
محمدعلی پسته ای | چاپ | |
محمد کامکار | چاپ | |
حسین خروجی | دستیار چاپ | |
محمد کامکار | دستیار لابراتوار | |
گرگین گریگوریان | امور فنی | |
منوچهر فرزانه | امور فنی |