رژیسور سینما در جستجوی موضوعی تازه برای تهیه ی فیلم جدیدش است و چون ایده ای نمی یابد نگران و ناراحت است. بین شاگردان موسسه ی او یک جوان و نامزدش حضور دارند. جوان به رژیسور می گوید «حاجی آقا»، پدر نامزد او که دشمن سینما و نمایش است، برای موضوع فیلم بد نیست. رژیسور خوشحال می شود و حاجی آقا را که ساعت قیمتی اش ربوده شده و در تعقیب رباینده ی ساعت است به «موسسه ی سینما» می کشاند و از حرکات و حالات او فیلم برداشته و برای خودش نمایش می دهد. در نتیجه حاجی آقا به فواید سینما معتقد شده و رضایت می دهد که دختر و دامادش به کارشان در سینما ادامه دهند.
آوانس اوگانیانس | کارگردان | |
آوانس اوگانیانس | نویسنده | |
حبیب الله مراد | بازیگر | |
آسیا قسطانیان | بازیگر | |
زما آگانیانس | بازیگر | |
عباس خان طاهباز | بازیگر | |
عباسقلی خان عدالت پور | بازیگر | |
غلامعلی خان سهرابی فرد | بازیگر | |
آوانس اوگانیانس | بازیگر | |
آوانس اوگانیانس | تهیه کننده | |
حبیب الله مراد | تهیه کننده | |
پائولو پوتومکین | فیلمبردار | |
ابراهیم مرادی | دستیار فیلمبردار | |
پائولو پوتومکین | لابراتوار | |
پائولو پوتومکین | چاپ |