حامد علیرغم علاقه اش به همسر و فرزندش آن ها را به خارج از کشور می فرستد. اما همسرش تلفنی به او اطلاع می دهد که برای اینکه اقامت بگیرد باید از حامد طلاق بگیرد و به عقد شخص دیگری به نام شریفی دربیاید. حامد که از گذشته ی شریفی با اطلاع است حاضر به این کار نمی شود. اما همسرش او را راضی می کند که به خاطر دخترش نازی این کار را بکند. حامد که از نظر روحی بسیار حساس شده، به همسرش بدگمان می شود و خود را در خانه حبس می کند. او بطور اتفاقی با خانم فردوسی (پریا) به صورت تلفنی ارتباط برقرار کرده و خانم فردوسی او را کمک می کند. همسر حامد از علاقه و اعتماد حامد نسبت به خود سوء استفاده می کند و با آقای شریفی عقد دائم می کند و همسرش را در ایران تنها می گذارد، اما خانم فردوسی به دیدار حامد می آید.
۱۳۸۰ - نقش اول مرد در جشن سینمای ایران