سمانه با مادرش در یکی از محلات جنوب تهران زندگی می کند. او روزها به اجبار به محل کار مادرش به یک تولیدی می رود. شیطنت های سمانه باعث دلخوری مسئول کارگاه است، و مادر ناچار او را چند روزی در خانه تنها می گذارد، و برای مشغول نگه داشتن سمانه یک جفت چکمه ی قرمز می خرد. در اتوبوس یکی از چکمه های سمانه گم می شود. مادر لنگه ی دیگر چکمه را دور می اندازد، تا این که روزی سمانه پس از جست و جوی زیاد لنگه ی چکمه را پیدا می کند و به پسرک هدیه می دهد.
۱۳۷۱ - بهترین فیلم در جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوان،
۱۳۷۱ - بهترین بازیگر نوجوان در جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوان،
۱۳۷۱ - بهترین بازیگر نوجوان در جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوان،
۱۳۷۱ - بهترین فیلم در جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوان،
۱۳۷۱ - بهترین بازیگر نوجوان در جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوان،
۱۳۷۱ - بهترین بازیگر نوجوان در جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوان