جاهل خان در تماسی با ناظم مدرسة ابتدایی اندیشه از او می خواهد که مدرسه را تعطیل کند. جاهل خان تعدادی بخاری به مدرسه اهدا می کند، و از آن پس کتاب های درسی بچه ها ناپدید می شود. به توصیة مسئولان مدرسه از بین بچه ها گروه انتظامات تشکیل می شود تا حافظ کتاب های درسی باشد. عینکی و دوستانش در روزنامة دیواری مدرسه به بررسی حوادث مدرسه می پردازند و مسئول گرفتاری ها را گودزیلا اعلام می کنند. جاهل خان با سه عروسک خیمه شب بازی بچه ها را به خارج از مدرسه دعوت می کند تا آن ها را از درس و مشق بیندازد. بچه ها به او اعتنایی نمی کنند و عینکی پس از این که متوجه اعمال خرابکارانة بخاری ها می شود بچه ها را بسیج می کند و آن ها با تفنگ های پلاستیکی و آب پاششان به جنگ بخاری ها می روند و بر آن ها پیروز می شوند.