ابلیس
(۱۳۶۹)سعید، کارمند بخش نظارت پرواز فرودگاه، عضو یک گروه جاسوسی است و اطلاعاتی که به دست می آورد در اختیار اعضای گروهش می گذارد. مأموران به او بدگمان می شوند و مسئولان گروه از او می خواهند که همراه همسر و فرزندانش کشور را ترک کنند. همسر او به رغم میلش همراه فرزندان عازم سفر می شود. سعید اطلاع می یابد که هواپیما هدف موشک یک ناو آمریکایی قرار گرفته است. او که خود را مسبب مرگ همسر و فرزندانش می داند دچار اختلال روانی می شود و تصمیم به خودکشی می گیرد. بالای «بوم» جراثقال یک شرکت ساختمانی می رود که مسئول گروه عضو هیأت مدیره ی آن است. مأموران پلیس و اعضای گروه درصددند تا به ماجرا پایان بدهند. در حوادثی که پیش می آید اعضای گروه یکی پس از دیگری کشته می شوند و سعید نیز پس از آن که مشخص می شود همسر و فرزندانش با پرواز ۶۵۶ مسافرت نکرده و کشته نشده اند از جراثقال سقوط می کند.
