خسرو دهقان صاحب یک شرکت خصوصی که پروژه احداث جاده بر روی دریاچه ارومیه را در دست دارد به رغم مخالفت های خانواده اش با مریم همکار خود ازدواج کرده است. خانواده متمکن خسرو مریم را در شأن خسرو نمی دانند. مریم سه بار باردار شده و سه بار سقط جنین کرده است. او بار چهارم بچه اش را به دنیا می آورد و زخم زبان های مادر شوهر را کوتاه می کند، اما طولی نمی کشد که بچه مریض می شود و مریم از ترس مرگ او بیمار و دچار فراموشی می شود. معالجه نتیجه نمی دهد و بر مشکلات خسرو لحظه به لحظه اضافه می شود. مادرش در سانحه آتش سوزی فوت می کند. کار پروژه به مشکل مالی بر می خورد و شرکت او ورشکسته می شود. همه اطرافیان خسرو را تنها می گذارند؛ اما او طبق دستور پزشک به مراقبت از همسرش ادامه می دهد و موافقت مسئولان را برای افزایش بودجه پروژه جلب می کند و راه موافقت را می پیماید.