فیلم کرکس ها می میرند | نیمرخ

کرکس ها می میرند

عباس قلی خان دربان هتل مجللی است که از توریست ها پذیرایی می کند. او رفتاری تملق آمیز دارد. همسر او و فرزندش، عزیز، که به تازگی از زندان آزاد شده، او را نکوهش می کنند. عزیز و دوستش، امیر، بر ضد نظام سلطنتی فعالیت می کنند. عباس قلی خان مخالف فعالیت سیاسی عزیز است. پس از انقلاب و جلوگیری از آمد و شد توریست ها کار عباس قلی خان از رونق می افتد. او از رفتار سابق خود پشیمان شده است، اما فقط همسرش از لحاظ عاطفی به او توجه دارد.

خبرهای پربازدید