نّیر، دختر یتیمی است که عمه ی پیرش عفت از او مراقبت می کند، و از جوانی به نام مرتضی آبستن است . مرتضی جوان آس و پاس و لاابالی است که بارها از خدمت سربازی متواری شده و بر مدت خدمتش افزوده شده است او بار دیگر از خدمت می گریزد و به زادگاهش بندر انزلی می رود و پس از اطلاع از مشکل نّیر اورا مجاب می کند که سقط جنین کند. آنها به تهران می روند تا آدم مناسبی برای این کار بیاورند ، و عفت دوستش شیرخان را دنبال آن دو می فرستند . نّیر و مرتضی شب را در مسافر خانه ای به صبح می رساند و روز بعد پس از درگیر شدن با شیر خان آن جوان معتادی به نام کاظم و همسرش کمک می گیرند، و نّیر را نزد قابله ای می برند. نّیر قصد دارد بچه اش را نگه دارد ، و قابله می گوید به دلیل رشد جنین قادر به سقط آن نیست . مرتضی می گوید که قادر به نگهداری از نّیر و فرزندش نیست . آنها شب را در خانه ی کاظم صبح می کنند، و روز بعد کارگری خبر می آورد که جسد کاظم را که خود کشی کرده است در جوی آب پیدا کرده اند . مرتضی با دیدن جسد کاظم تصمیم می گیرد که بچه را حفظ و زندگی مشترکی را با نّیر آغاز کند.
علیرضا داوودنژاد | کارگردان | |
علی عسگری | دستیار کارگردان | |
علیرضا داوودنژاد | نویسنده | |
رضا عطایی | نویسنده | |
گوگوش | بازیگر | |
چنگیز وثوقی | بازیگر | |
رضا عطایی | بازیگر | |
رضا کرم رضایی | بازیگر | |
اسفندیار ماوندادی | بازیگر | |
احمد معینی | بازیگر | |
فرهاد حمیدی | بازیگر | |
علی زاده | بازیگر | |
پریچهر | بازیگر | |
ساغر | بازیگر | |
پوران | بازیگر | |
الیاس امینی | بازیگر | |
مهناز داوودنژاد | بازیگر | |
علی عباسی | تهیه کننده | |
جمشید الوندی | فیلمبردار | |
محمد مجیدی | گروه فیلمبرداری | |
سعید دلیری | دستیار فیلمبردار | |
داوود عرب | دستیار فیلمبردار | |
رضا مهاجر | عکس | |
داریوش عزیزی | تدوین | |
واروژان | آهنگساز | |
واروژان | نوازنده | |
زویا | شعر | |
گوگوش | خواننده | |
احمد احمدپور | صدابردار | |
روبیک منصوری | میکس | |
چنگیز جلیلوند | سرپرست گویندگان | |
عبدالله اسکندری | چهره پرداز | |
محمد پیرنیا | مدیر تدارکات |