بانی فیلم – گروه سینمای ایران- احمدرضا دانش: مهتاب کرامتی از بازیگران موثر سینمای ایران است که مسیر خود را پله به پله طی کرد و در حال حاضر به جایگاهی شایسته در میان بازیگران زن دست یافته است.
برخلاف بسیاری از بازیگران زن که تلاش می کنند نقش هایی را بپذیرند که «چهره»شان را دست نخورده نشان دهد، کرامتی اما با چالش کشیدن نقش هایی که عمدتاً زیر «گریم»های سنگین، چهره ای متفاوت از او را نشان می دهند، بر تجربیات بازیگری اش می افزاید.
مهتاب کرامتی در گفت و گو با بانی فیلم به گوشه های متفاوتی از زندگی حرفه ای خود پرداخت که بخش نخست آن را در شماره نوروزی خواندید و آخرین قسمت آن را امروز می خوانید:
| در مورد عمل های جراحی زیبایی چطور؟
– اینکه تو دوست داشته باشی که زیباتر شوی و زیبایی ات به سمت متعادل تر شدن برود، می تواند بسیار مثبت باشد اما اگر برای این کار الگوی نامتعارفی داشته باشید مانند تاتوی ابرو، آرایش زیاد یا گونه های بدفرم درست نیست. متاسفانه الگوهای زیبایی ما اشتباه شده است!
| نکته اینجاست که صورت را مصنوعی می کند و تعجبم در این است که فیلمسازان چطور چنین فردی را برای یک نقش تاریخی انتخاب می کنند!
– البته ایرانی ها در عرصه پزشکی و جراحی بسیار پیشکسوت هستند. تو دلت می خواهد متعادل شوی و به همین دلیل به خودت می رسی. ناخن هایت را مرتب می کنی، موهایت را درست می کنی. همه چیز باید مرتب باشد و ما اصلا در گریم دو تا شاخه داریم؛ متعادل سازی و نامتعادل سازی. متعادل سازی همین است که بتوانی یک چهره مرتب، درست ولی زیباتر داشته باشی و این بستگی به الگویی دارد که برای زیبایی دارید.
| بحث من این است که اگر بینی شان را عمل کنند به بازیگری نزدیکتر می شوند؟ اینجا مسئله است.
– اشتباه فکر می کنند. هرچه چهره ساده تر ولی کاریزماتیک تر باشد بهتر است و مسیر ورود به سینما را برای علاقمندان به بازیگری راحت تر می کند. دوستی برای بازی در سکانسی از یک فیلم با آرایشی می آید که همه را بهت زده می کند. گریمور مجبور می شود صورت او را کاملا بشوید و با یک متعادل سازی توسط یک فوم ساده و گریم خیلی کم این دختر را زیبا کند. در یکی از فیلم ها آن دختر به قدری زیبا شد و چهره تاثیرگذاری پیدا کرد که دیگر نتوانستم مقاومت کنم و گفتم چرا با خودت این کار را می کنی؟ اما متاسفانه دوباره او را با همان آرایش دیدم. متاسفانه الگوهایمان اشتباه است. در اروپا می بینیم که همه چهره ها ساده است و تنها در مراسم رسمی از لوازم آرایش استفاده می کنند.
| خب در مورد فعالیت های کودکان توضیح دهید.
– خدا را شکر تعداد NGO ها (سازمان های مردم نهاد) در مسیری که من طی می کنم، زیاد شده و هر زمان هم که در فعالیتی حضور پیدا می کنیم، دوستان همه هستند و تلاش شان را می کنند. بدون تردید دغدغه و ذهنیت تمامی آن ها کمک کردن است. ممکن است مسیرشان را اشتباه بروند اما حضور آن ها بی نهایت ارزشمند است. وقتی به من زنگ می زنند، می گویم اجازه دهید تفکیک داشته باشیم ودر عرصه هایی چون موضوع کودکان که فکر می کنم حضورم مثمرثمر است کار کنم.
دغدغه شخصی من اکنون علاوه بر کودکان، سرطان است. این ها موضوعاتی است که به نظرم در اجتماع و زندگی باید به آن ها توجه شود. سرطان مانند سونامی است. البته شاید از واژه سونامی مفهوم بدی برداشت شود اما تراز ابتلا به سرطان در جامعه به هر دلیل بالا رفته است. این دلیل می تواند سیگار و دخانیات، آلودگی هوا، استرس، پارازیت ها و تغذیه باشد. تمام این گزینه ها را باید در نظر بگیریم.
| در این تجربیات تان کدام یک از اینها را معضل بزرگتری برای جامعه ما می بینید؟
– همه را. اصلا نمی توانید یکی را درنظر بگیرید و بقیه را رها کنید.
| هیچکدام وسیع تر نیست؟
– خیر تمامی موارد باید در کنار هم کار شود. بعضی از مواقع تلاش می کنیم صورت مسئله را پاک کنیم که این اشتباه است. در مورد کودکان کار، شاید فکری بود که اول به ذهن خود من هم می رسید که چرا باید این بچه ها سر چهارراه فال بفروشند یا کار کنند؟ جمع شان کنید! مگر مشکلات آن ها به این شکل حل می شود؟ اینها نان آور خانواده هستند و با جمع کردن آن ها از سطح خیابان یک خانواده نابود می شود. ممکن است خانواده با بیکار شدن این کودک دچار فحشا شود. بسیاری از این کودکان بدسرپرست هستند. به همین دلیل ما باید برای حل این معضلات راه حلی بیابیم.
| شما در این قضیه خیلی می توانید نقش موثری داشته باشید.
– من تمام تلاشم را می کنم که ان جی او ها را در کنار هم قرار دهم اما متاسفانه این سازمان ها معمولا یکدیگر را قبول ندارند. این ایرادی است که ما ایرانی ها داریم. کار گروهی بلد نیستیم و این به هیچ وجه شعار نیست. این جمله ای است که بسیار شنیده ایم و در همه جا به چشم می بینیم. به عنوان مثال ما در ورزشهای تک نفره موفق تر هستیم. ووشو، کشتی، تیراندازی همگی تک نفره هستند و در تمام این ورزش ها ما موفق هستیم. اما گویا انجام کار تیمی نشدنی است. به همین دلیل فعالیت این ان جی اوها در عرصه های مختلف خوشحال کننده است. من همیشه به دوستان و همکارانم پیشنهاد داده ام که برای خودشان مسیر انتخاب کنند. مثلا دوستانی هستند که در عرصه کمک به محیط زیست یا حمایت از حیوانات فعالیت می کنند. من هم مسیر خودم را انتخاب می کنم که همه جا و در مورد همه چیز اظهارنظر نکنم!
| موافقید در مورد چند تا نقش تان صحبت کنیم؟ شما برای «بیست» سیمرغ گرفتید.
– بله، من برای «بیست» سیمرغ گرفتم و برای «آلزایمر» دیپلم افتخار اما سیمرغ بخش بین الملل را هم گرفتیم. البته کاندیداتوری ام به اولین فیلمم یعنی «مرد بارانی» بازمی گردد.
| بازیگر مورد علاقه کاهانی هستید؟ از فیلم اولشان مدام فکر می کنم شما با ایشان بودید.
– آن موقع تعداد جوان ها اندک بود ولی الان بسیار بیشتر شده است. همیشه اعتقاد من این بود که باید کارگردانان جوان تازه کار را حمایت کرد. این تجربه را با آقای کاهانی داشتم. همکاری من با عبدالرضا کاهانی به هر دوی ما بسیار کمک کرده است. من هم در کنار ایشان بسیار یاد گرفتم. شاید ریسکی را که ابراهیم حاتمی کیا در «خاک سرخ» انجام داد آقای کاهانی به شکل وسیع تر و کمی با درصد ریسک بالاتر در «بیست» داشت. او برای من عرصه دیگری را گشود که بتوانم به کارگردان اطمینان کنم که می توانم نقش های متفاوت داشته باشم. البته به شرط اینکه به کارگردان بتوان اعتماد کرد.
| «بیست» شما فوق العاده بود! یعنی خیلی کم اتفاق می افتد. مثل امسال که برای هادی حجازی فر روی «ماجرای نیمروز» تعصب ایجاد شده بود و می گفتند اگر سیمرغ نگیرد. من یادم است آن سال روی بازی شما در «بیست» همین تعصب به وجود آمده بود. می گفتند که سیمرغ قطعا متعلق به مهتاب کرامتی باید باشد که آنجا اتفاق افتاد ولی اینجا امسال اتفاق نیفتاد.
– متاسفانه همه چیز مقداری متفاوت شده است. رسیدن من به نقش در فیلم «بیست» تنها از طریق گریم نبود و من سعی کردم آن شخصیت را زندگی کنم. لوکیشن ما پایین میدان شوش بود و ما به دلیل مسافت زیاد در تاریکی راه می افتادیم و در تاریکی به خانه بازمی گشتیم یعنی تمام طول روز را آنجا بودیم. تعداد آف هایمان بسیار کم بود چون در سکانس های رستوران همه ما حضور داشتیم. آقای کاهانی به شدت بدجنسی کرد! البته خیلی هوشیارانه این کار را می کرد. او بدترین سرویس و خراب ترین ماشین را به من داده بود و تمام اینها به من در لمس کردن نقش کمک کرد. من سعی می کردم هنگام ناهار به همه کمک کنم تا بتوانم نقش یک پیش خدمت تالار عروسی را به خوبی ایفا کنم. کودک فیلم تمام مدت آویزان من بود که بتواند طبیعی و قابل لمس باشد. حضور بازیگران درخشان در کنارم به من کمک کرد. به نظر من پارتنر اهمیت بالایی دارد. به هیچ عنوان نمی توان به صورت یک جزیره منفرد در یک فیلم کار کرد. به این شکل زمین خوردن قطعی است. گویا انرژی سیالی باید میان تمام بازیگرانی که در آن سکانس وجود دارند، حرکت کند تا آن سکانس جان بگیرد.این اتفاق در فیلم «بیست» رخ می داد و من نگران بودم که کار بازیگران دیگر را خراب کنم. حتی به آقای کاهانی گفتم که تست بزنیم و اگر خوب بود من در این نقش بازی کنم. اما از روزی که صحبت کردیم( من جزو اولین نفرها بودم که درباره فیلم با من صحبت شد و بهت زده شدم) تا فردایش که به دفتر رفتم نوع لباس پوشیدن و البته همه چیز در من به گونه ای تغییر کرده بود که به قول دوستان کاملا در کما بودم. نه بچه ها را می دیدم و نه دوستانم را. کاملا نوع دیگری زندگی می کردم. مهمانی مفهوم نداشت و تمام زندگی ام شده بود آنجا و این خیلی به من کمک می کرد. باید خیلی بازیگر خوش شانسی باشید که یک چنین فیلمنامه هایی با یک چنین شخصیتهای متفاوتی به شما پیشنهاد شود.
| از فیلمهای اول کاهانی مشخص بود که کارگردان بااستعدادی است.
– اما دلم برای فیلم «آدم» سوخت که اکران عمومی پیدا نکرد.
| دیده نشد ولی آن هم فیلم خوبی بود. من فکر می کنم شاید کاهانی یک کم قدر خودش را نمی داند. شما اینطور فکر نمی کنید؟
– یعنی چی قدر خودش را نمی داند؟!
| یعنی اگر کمی رفتارهای سنجیده تری داشته باشد و کمی خودش را درگیر حاشیه نکند. بالاخره خودش هم نقش دارد. چرا یک کارگردان با این استعداد باید به این مشکلات برخورد کند؟ اینطور فکر نمی کنید که تا حدودی خودش هم قدر خودش را نمی داند؟
– من دوست دارم که آقای کاهانی تمام وقت در ایران باشد و تمام وقت در همین کشور فیلم بسازد. چون فیلم های آقای کاهانی از جنس مردم ایران است.
| از دل جامعه است.
– فیلم های او از دل جامعه بیرون می آید و حیف است که تولید نشود. اما در مورد حواشی و اینکه او چه کاری انجام می دهد، به نظرم امری کاملا شخصی است. یک نفر در این مسیر جلو می رود و موفق هم خواهد بود اما ریسک می کند. خیلی از مواقع هم ممکن است منفی باشد و به ضررش بشود. باید به این موضوع توجه شود. مثلا پسر مرحوم ملاقلی پور ریسک کرد که به زمین فوتبال رفت و بلوزش را نشان داد. این یک ریسک بی نهایت جذاب است. سینماگران ما هم این جسارت را دارند و شاید باید این بیشتر نوع جسور بودن بیشتر باب شود که بی پرواتر احساساتشان را نشان دهند. مقابله با این موضوع که امکان تبلیغ برای همه برابر نیست، پیام قشنگی است. ولی متاسفانه در ایران از آنجا که همه چیز با سوءتفاهم تعبیر می شود، یا همه چیز سیاسی می شود شاید تا حدودی این راه برای همه هموار نیست و همه خودشان را کمی سانسور می کنند.
| به نقش لیالی در «خاک سرخ» اشاره کردید. به نظرم آقای حاتمی کیا اصلا کار درستی نکرد. درواقع یک ریسک بزرگ کرد و ریسکش هم جواب نداد. شما چرا باید در آن سن، نقش مادر را بازی کنید؟ نه فلسفه اش را فهمیدم و نه اصلا خوشم آمد! سن شما به آن نقش نمی خورد.
– مقوله تصویر خیلی سلیقه است و خدا را شکر این نظر شما که کاملا شخصی است در مورد همه صدق نمی کند و همه این سریال را خیلی دوست داشتند!
| من منظورم آن نقش است نه سریال.
– اتفاقا برای من بی نهایت مثبت بود. به دلیل اینکه آن زمان تجربه بدیعی بود که هیچ کارگردانی جرات نمی کرد نقش متفاوت به من بدهد. اتفاقا برای من به این دلیل جذاب بود که تجربه خاصی محسوب می شد. اتفاقا این سوال را از آقای حاتمی کیا پرسیدم. تحمل یکسال فیلمبرداری در شرایط خیلی سخت برای من سازنده بود و به انرژی که داشتم، نیاز بود. یعنی باید نیروی جوان تری را انتخاب می کردند.
| شما در فیلمهای آقای بنکدار و آقای علیمحمدی هم بازی می کنید که معمولا بیننده چندانی ندارد و صرفا یکسری تجربه هنری است که دوست دارند برای خودشان انجام دهند و من همیشه برایم سوال است که هزینه ساخت فیلمهایشان را از کجا می آورند؟
– ما هیچکدام پول نمی گیریم. وقتی با آنها کار می کنیم، اصلا شکل دیگری است.
| چگونه است که علاقه دارند فیلمهایی که دیده نمی شود را بسازند. به این موارد هم فکر می کنید؟ آیا عمدی در کار کردن با این کارگردان ها وجود دارد؟
– صد درصد. تجربه شناخت کیوان علیمحمدی و امید بنکدار به آن جشنواره های فیلم کوتاه بازمی گردد که توضیح دادم و احساس کردم باید کارگردانان جوان ما حمایت شوند. ما تجربه موفقی با هم داشتیم که به مستند «سرخ» بازمیگردد. این مستند داستانی زیبا در مورد اچ آی وی ایدز بود که در زمینه سیگما و انگ زدایی از کسانی که مبتلا هستند، کار می کرد و بی نهایت تجربه خوبی بود. این مستند با حذفیات بسیار از تلویزیون پخش شد. هنوز هم به نظرم حرف برای گفتن دارد. من سبک کار کردن کیوان علیمحمدی و امید بنکدار را دوست دارم و همکاری با آن ها برای من بسیار محترم است. در این پروژه ها شما به عنوان بازیگر و هم تیمی در یک کار گروهی، حالتان بسیار خوب است. سلیقه شان را هم دوست دارم. نقشی که در فیلم «شبانه روز» به من پیشنهاد کردند، نقش فوق العاده متفاوتی بود. در آن سکانسی که من و آقای فروتن لباس قجر پوشیدیم و دیالوگ می گوییم، یک کلاس درس و عجیب و غریب بود. بعلاوه اینکه زیباشناسی و فرم را خوب می شناسند. من دوستشان دارم ولی دعا می کنم که کارهایشان موفق تر باشد چون دیگر الان زمانی نیست که شما بتوانید با سرمایه شوخی کنید. با سر زمین می خورید. بعلاوه اکنون که در کنار خانم ابوالقاسمی مقوله تهیه کنندگی را تجربه می کنم، می بینم که ما نسبت به یک سرمایه گذار که در سینما سرمایه گذاری می کند، متعهد هستیم و باید تلاش کنیم تا سرمایه اش برگردد تا این همکاری بتواند تکرار شود و به تجربه یکباره ختم نشود.
| اسم کارگردانی که به شما پیشنهاد می دهد چقدر درانتخابتان تاثیر دارد؟
– زمانی که من با آقای کاهانی شروع به کار کردم، اسم تهیه کننده آقای واجد سمیعی خیلی به من قوت قلب می داد چون قبلا کار کرده بودم و احساس کردم وقتی با ایشان صحبت می کنم از آنجا که یک شناخت قبلی وجود دارد، می توانم سوالاتم را بپرسم. به هر حال در ابتدا نام کارگردان و تهیه کننده می تواند قوت قلبی برای شما باشد تا فیلمنامه را بخوانید. اما برای تصمیم گیری فیلمنامه بی نهایت اهمیت دارد. ممکن است یک تهیه کننده به شما پیشنهادی دهد و شما تهیه کننده را بشناسید اما پس از خواندن فیلمنامه به این نتیجه برسید که بازی در آن برای شما هیچ نداشته و به دردتان نمی خورد. در نهایت باید فیلم قبلی کارگردان را ببینم تا بتوانم به او اطمینان کنم.
| فیلم «اشباح» همینطوری بود؟!
– آن هم یکی از مقوله هایی بود که من و سمیرا (مدیر برنامه ها) با هم حرفمان شد.سمیرا می گفت نرو. اما من می گفتم دوست دارم با آقای مهرجویی کار کنم و احساسم این بود که تیم حرفه ای که در کنارشان است، ایجاب می کند که یک فیلم موفق و قوی باشد. تا نیمه کار و بخش قدیمی اش را دوست داشتم. از یک جایی به بعد سعی کردم خودم را نجات دهم ولی دیگر امکان پذیر نبود.
| اما بالاخره آقای مهرجویی است دیگر.
– بله، صددرصد واقعا افتخار می کنم که با ایشان کار کردم ولی دوست داشتم این تجربه همکاری برای فیلم هایی مانند هامون و بانو باشد که الگوی من برای ورود به سینما بودند.
| هر بازیگر حتی موفقی فیزیک، چهره و نوع گویشی دارد که وقتی یک بیننده ۱۰ تا فیلم از او می بیند، حالتهایش را می شناسد و بعضا برایش تکرار می شود. برای این تکراری نبودن و این متفاوت بودن، چکار می کنید؟
– انتخاب درست.
| آیا یک بخش مربوط به گریم و نقش متفاوت نیست؟
– نه، آن کاملا مرحله آخر است. یک فیلمنامه درست به نظرم حرف اول را می زند و اینکه شما شخصیتی را ایفاء کنید که پتانسیل متفاوت بودن را داشته باشد. اما این فیلمنامه و شخصیت پردازی درست توسط کارگردان درست انجام می شود. منظورم از کارگردان درست، کارگردانی است که شما به او اطمینان کنید و بتواند شما را هدایت کند. تصور آدمها از متفاوت بازی کردن، ممکن است متفاوت باشد. من باید بتوانم به کارگردانم اطمینان کنم. یعنی خودم را به او بسپارم. موارد غیرقابل پیش بینی هم همیشه در همه فیلم ها پیش می آید.
| یعنی مخاطب می داند که می خواهد مهتاب کرامتی را در فیلمی ببیند که قطعا با مهتاب کرامتی فیلم قبلی متفاوت است.
– این ورطه ای است که هم خیلی برای من جذاب است و هم می تواند خیلی آسیب رسان باشد. به دلیل اینکه هروقت که تماشاچیان بخواهند فیلم شما را تماشا کنند به این فکر می کنند که حالا ببینیم چه تفاوتی دارد؟ اما الزاما قرار نیست که همیشه این تفاوت وجود داشته باشد. من از این موضوع استقبال میکنم اما در صورتی که بتوانم به کارگردان اطمینان کنم.
زمانی که «عصر یخبندان» را کار کردم، و نقش یک زن معتاد را قرار بود بازی کنم، به مصطفی کیایی اطمینان داشتم. کارهایش را دیده بودم و می توانستم به او اطمینان کنم. ما با یکدیگر طی جلساتی مستمر صحبت کردیم. به ان جی او «تولد دوباره» رفتیم و سعی کردیم نقش را قوام بیاوریم. اما من داشتم برای این کار سکته می کردم. این را همه جا گفته ام و شاید نشنیده باشید اما پس از آن کار من که همیشه فشار خونم پایین بود، نوسان فشار پیدا کردم! این بالا و پایین رفتن فشار از همان فیلم شروع شد. یک روز احساس کردم چشمهایم نمی بیند و حالم بد است. به راننده گفتم اول بریم اورژانس و در کمال ناباوری فشارم ۵/۱۴ بود! من فشارم همیشه ۵/۹ است. ببینید چه اضطرابی را به من منتقل می کرد؟ درست شبیه به تجربه مصرف مواد مخدر. به قدری باورش کرده بودم که فیزیک من به آن عکس العمل نشان داده بود. روزهای اول که داشتم سکته می کردم ولی بعد احساس کردم حواس آقای کیایی به من هست و خوب مرا راهنمایی می کند. اگر می گوید بد است، الکی نمی گوید و اگر می گوید تکرار کنیم، درست تصمیم گرفته است. اگر می گوید مطمئن باش، درست می گوید و این به من اطمینان می داد. وگرنه از آن جایی که کار سختی بود تا پایان کار تمام می شدم. فکر می کنم نزدیک ۶، ۷ ماه طول کشید تا از آن حالت درآمدم.
| خدا را شکر که معتاد نشدید!
– بله، خدا را شکر. مطمئنا به قدری تجربه عجیبی بود و این اضطراب و استرس اذیت می کرد، که تازه فهمیدم کسانی که معتاد می شوند چرا این کاررا می کنند؟ بابت چه خودشان را فدا می کنند، نمی فهمم. به هر حال باید به کارگردان برای ایفای نقشهای متفاوت اطمینان داشته باشید. این مهم است. من نمی توانم به هر کسی اطمینان کنم. من باید تجربه کار کردن یک کارگردان را ببینم و بعد خیالم راحت شود که می شود به این کارگردان اطمینان کرد.
| شما اولین بازیگری هستید که می بینم انقدر نقش کارگردان را در بازی تان پررنگ می کنید!
– وقتی اطمینان حاصل می شود، نیمی از راه را آمده ایم. حال گریم و لباس به من کمک می کند و باعث می شود که خودم را باور کنم. اگر باورپذیر نباشم، صد درصد تلاش هایم بی فایده خواهد بود و در نهایت اتفاقی رخ نمی دهد. آن موقع است که گریمور بسیار به بازیگر کمک می کند. سینما واقعا کار گروهی و جمعی است. یک نفر کارش را اشتباه انجام دهد، همه زمین می خورند.
| رابطه فساد و شهرت چیست؟
– فساد و شهرت! زمانی که تو می خواهی کار تصویر را شروع کنی، شهرت برایت بسیار اهمیت دارد اما مراقبت از زمانی بی نهایت مهم می شود که شهرت تو به سمت محبوب بودن باشد یا منفور بودن. متاسفانه اگر مسیر را اشتباه طی کنید و انتخاب های غلط داشته باشید، این فساد می تواند ایجاد شود. حتی با اظهارنظرهای غلط. اگر جایی حضور داشته باشی که نباید. مردم بسیار باهوشند و فراموش نمی کنند. مردم ممکن است تو را ببخشند ولی فراموش نمی کنند. برای همین باید تلاش کنید. ممکن است به یک درجه از محبوبیت برسید که فکر کنید دیگر هیچ چیز آن را خراب نمی کند اما یک تصمیم گیری اشتباه می تواند شما را نابود کند. اینجاست که باید برایتان مهم باشد که چه مسیری را پیش می گیرید. این به ارزش گذاری شما بازمی گردد. به یک درجه از شهرت می رسید و می خواهید از این شهرتتان استفاده کنید. میخواهید در اجتماع مفید باشید و پول دربیاورید؟ موقعیت و قدرت پیدا کنید؟ کدام یک؟ برای تمامی این موارد راه هایی وجود دارد که از هم متفاوت است. به ویژه در کشور ما و همین جاست که فساد پیش می آید.
| یعنی به انتخاب قبلی خود آدم بستگی دارد؟
– روز به روز. خراب کردن موفقیت ها یک ثانیه است. افرادی وجود داشته اند که محبوبیت به دست آوردند اما این محبوبیت را به سادگی خراب کرده اند. البته برخی دوست دارند که جهت گیری سیاسی داشته باشند اما سیاست بسیار کثیف است. باید این بازی را بلد باشید و وارد آن شوید. وگرنه مورد سوءاستفاده واقع می شوید.
| به نظر شما هنرمند واقعا باید وارد سیاست شود؟
– یک هنرمند، اول یک شخص و یک انسان است. این انسان ممکن است که دغدغه داشته باشد که در این زمینه کار کند. پس باید انتخاب کند.
| بالاخره هر گروه سیاسی یا برنده می شود یا بازنده. اگر بازنده شوند که قطعا ضرر می کند و اگر برنده شوند هم که بازنده ها راحتشان نمی گذارند. پس در هرصورت ضرر است.
– اولا از یک جهت دیگری ضربه می خورند بعلاوه اینکه ممکن است زمان داشته باشند و درواقع برای خودشان تاریخ مصرف می گذارند. مگر اینکه در عرصه سیاست، فعالیت بکنند جایی که تنها نفع عام جامعه مدنظر باشد. در این صورت همیشه محبوب هستند. اگر اظهارنظری می کنند، اگر پشتیبانی می کنند، اگر کمپینی راه می اندازند، برای حمایت از مردم باشد نه سیاستمداران، دولت و دولتمردان. در آن صورت همیشه موفق هستند اما عرصه پرخطری است. باید قاعده بازی را آموخته باشید که بسیاری از افراد آن را نیاموخته اند. به همین دلیل باید بیشتر مراقبت کنیم. اهالی هنر نه مقوله بیزینس را بلدند و نه قاعده بازی سیاسی را. البته اگر به مقوله شخصی شان بازگردیم ممکن است یک بیزینس من موفق باشند که وارد سینما شده اند. سیاست متاسفانه بی پدر و مادر است و مردم هم فراموش نمی کنند.
| از همکاری دو سال با جشنواره فجر و شبهاتی هم ظاهرا در مواردی ایجاد شده بگویید…
– چرا شبهه داشتند؟ ما از کجا لطمه می خوریم؟ یک جایی می گوییم چرا ما را بازی نمی دهند؟ هنرمندان باید خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند. چرا همه چیز دولتی است؟ چرا همه چیز به مدیران دولتی سپرده می شود؟ زمانی که بها می دهند و می گویند بیا در بزرگترین جشنی که برای سینماگران است، شرکت کن، حمایت کن و حضور داشته باش، گارد می گیریم! ما همیشه نسبت به هر پدیده تازه ای دافعه داریم. در صورتی که همیشه اولین نفرها، سد شکن هستند. زمانی که من سفیر حسن نیت یونیسف شدم، همه می گفتند این سمت به چه معنی است؟ حال هر برند شکلات سازی هم می خواهد سفیر داشته باشد. من جزء اولین نفراتی بودم که مدیر برنامه داشتم اما همه نسبت به من گارد داشتند. اکنون همه پذیرفته اند که یک مدیر برنامه موفق می تواند به تو کمک کند که راحت تر جلو بروی. مسلم است که دو تا عقل بهتر از یک عقل کار می کند. تو می توانی مشورت داشته باشی. ولی گارد داشتند. همیشه هر حرکت جدیدی، یک دافعه دارد ولی خدا را شکر سدها شکسته می شود. من به این موضوع اعتقاد دارم.
| پس شما خط شکن بوده اید؟
– بله، صد درصد. و همیشه یادتان باشد در ابتدا آزمون و خطا می کنید. اما مسئله حضور است. حضور سینماگران در کنار مدیران دولتی در جشنواره ها، قابل قبول است. دیگر برای مردم یک امر محال نیست، تابو هم نیست. می توانند بیایند و سلیقه شان را نشان دهند. حضور سینماگران می تواند مثبت باشد اگر که به همدیگر اطمینان داشته باشیم، کمتر قضاوت کنیم و مقداری صبورتر باشیم.
ما در عصری زندگی می کنیم که هیچکس، دیگری را قبول ندارد. همه تنها به دنبال این هستند که از هم گاف بگیرند یا به یکدیگر فحش دهند. گاردها بسته است، به دلیل اینکه احساس می کنید ممکن است از بغل دستی تان لطمه بخورید. آن اطمینانی که به رفاقت جمعی در سینما و هنر داشتید، دیگر وجود ندارد. بنابراین در این دوران، و با این شکل دیدگاه آدمها، هر کاری که انجام دهید، ضربه میخورید پس بهتر است که هیچ کاری نکنید. اما من فردی نیستم که بنشینم. من دوست دارم حرکت و تجربه کنم؛ این تجربه می تواند مثبت یا منفی باشد. زمان فعالیت، شایعات شکل می گیرند. این ارتباط میان مطبوعات و خبرنگاران و اهالی هنر است. به طبع همانطور که ما به یکدیگر اطمینان نداریم و محیط چرک شده است به راحتی در قبال هم قضاوت می کنیم، خیلی سریع هم شایعه می سازیم و احساس می کنیم با این شایعه می توانیم مطرح شویم. این هم به ضرر سینماست و هم برخلاف آن چه مطبوعات فکر می کنند، به ضرر مطبوعات است.
همیشه گفته ام احترامی که برای مطبوعات و عکاسان قائل هستم و ارتباطی که با آنها دارم، همیشه سازنده بوده است. احساس من این است که باید به یکدیگر کمک کنیم اما زمانی که می بینم یکسری از مطبوعاتی ها شیطنت می کنند. خبرهای زرد کار می کنند و شایعه می سازند، گارد من در قبال مطبوعات بسته تر می شود. متاسفانه با این اتفاقات ارتباط میان هنرمندان و مطبوعات خراب می شود.
یا اتفاقی که برای لیلا حاتمی عزیز افتاده، می افتد. می دانید که من به هر دو طرف حق می دهم. من اصلا نمی گویم مطبوعات مقصر بوده اند. من می گویم هر دو طرف دچار سوءتفاهم بوده اند و نسبت به همدیگر گارد بسته داشته اند واحساس می کردند که می خواهند به هم لطمه بزنند و همدیگر را خراب کنند که این یک رابطه ناسالم است و مطمئنا در آخر نیتجه خوبی نخواهد داد.
| گاهی همکاران ما سوال نامربوط می پرسند که اعصاب طرف را خرد می کنند.
– مثلا با نشریه ای کار می کنم و می گویم عکسی که می خواهی کار کنی را من باید تائید کنم. متن را برای من ویراستاری کن. من خودم کار نشر و ویراستاری می کردم. یک ویراستار می تواند یک متن را متحول کند. می تواند هم آن را خراب کند. آنطور که من و شما با همدیگر دیالوگ می گوییم ممکن است خیلی به نظرمان خوب باشد ولی زمانی که مکتوب می شود، می تواند خراب شود. یک ویراستار خوب که فقط ویرگول و نقطه را درست نمی کند. متن را درست می کند. می بینم که این اتفاق در برخی از مصاحبه ها نیفتاده. بدون اینکه با من هماهنگ کنند یک عکس اشتباه گذاشته اند. می دانم که لید را مطبوعات تعیین می کند. ولی تو اگر کمی به من احترام بگذاری، لید را با کسی که مورد مصاحبه قرار داده ای، مطرح می کنی. بعضی در آن لید شیطنت می کنند و آنوقت است که من با هیچ مطبوعاتی مصاحبه نمی کنم. یعنی دو طرف لطمه می خورند. این به ضرر همه است.
سینماگران ما نباید گول این موضوع را بخورند و بشوند مثل آقای فراستی که آنطور صحبت می کند. همه شده اند مثل هم و همه دارند به هم فحش می دهند. بین این دو تا با همدیگر چه فرقی وجود دارد؟ هیچ فرقی وجود ندارد. هر دو همان کار را می کنند و هر دو به سینما لطمه می زنند. من می گویم دعواهای یک خانواده باید در یک خانواده باقی بماند. مردم فقط باید بیایند و فیلم را باشکوه در سینما ببینند. برای همین است که با برنامه هفت مخالفم و هیچوقت هم با آن مصاحبه نخواهم کرد. برای اینکه همه ما ایراد داریم و در عالم مان همه مشکلات را می دانیم. حسدها، قضاوتها، تنگ نظریها، رفاقتهایمان را می دانیم و حال های خوشمان را هم می شناسیم. اما قرار نیست مردم عادی اینها را بفهمند. برای اینکه سینما کوچک می شود و الان کوچک شده. و آنهایی که دلشان می خواهد سینما نباشد، برنده شده اند. چه کسی این کار را کرده؟ خود اهالی سینما که بازی خورده اند. ما باید یاد بگیریم وقتی حالمان بد است، سکوت کنیم. یک خرده فکر کنیم. می گویند در حال عصبانیت فحش نده و تا ۱۰ بشمار. وقتی حالت بد است نباید متن بنویسی. در این شبکه های مجازی هم که مثل تیغ دولبه پخش می شود و با شایعه تزریق می شود و رشد می کنند دیگر جایی برای بازگشت نمی گذارد. و بعد دیگر به هیچکس اطمینان ندارید برای اینکه احساس می کنید می خواهند سوءاستفاده کنند یا هر حرفی بزنید، برعلیه تان استفاده می شود.
| بحث دیگری هم راجع به زندگی خصوصی هنرمندان است و اینکه می بینیم معمولا هنرمندان در زندگی های شخصی و ازدواج هایشان به مشکل بر می خورند؟
– من می گویم شما به آمار طلاق در سطح کل کشور مراجعه کنید. این که کاری ندارد و یک سرچ ساده در گوگل است که به شما خواهد گفت چه اتفاقی دارد می افتد. شما دو نفر را در نظر بگیرید؛ من می گویم ایکس و مهتاب کرامتی. شما دوست دارید راجع به کدام یک صحبت کنید و بشنوید؟ همان که می شناسید. ما چون خیلی در چشم هستیم همه چیز درمورد ما بیشتر دیده می شود.
| بحث من این است که آیا هنرمندان مراقبت بیشتری راجع به این قضیه نیاز ندارند؟ چون به هر حال در برابر چشم هستند و آبرویشان بیشتر در معرض خطر هست.
– یک اصطلاحی هست که به شوخی می گویند زمانی که معروف نشدی، دنبال محبوبیت وشهرت هستی. زمانی که محبوبیت و شهرت پیدا می کنی، عینک می زنی که تو را نشناسند. ببینید به ظاهر شوخی است ولی اگر خیلی عمیق نگاه کنید، متوجه می شوید واقعا همین است. تو دیگر راحت نیستی. زمانی که محبوبیت و شهرتی پیدا می کنی باید زکاتش را بدهی. زکاتش ۱) کمک به اجتماع است که به نظرم هر شخصی باید انجام دهد چون بابت محبوبیتی که داری و محبتی که تماشاگر و مخاطبینت دارند، وظیفه ای داری. ۲) برای مراقبتش، نوع زندگی ات باید عوض شود. تو دیگر نمی توانی هر کاری که همه می کنند را انجام دهی. خودت این شهرت را خواستی پس بنابراین باید مناسباتش را هم رعایت کنی. وگرنه لطمه می خوری.
| شده از نقشی که بازی کرده اید، پشیمان شده باشید؟
– از آنجایی که آدم تجربه گرایی هستم، همیشه اعتقادم این است که وقتی تجربه می کنید می توانید نتیجه مثبت داشته باشید یا منفی. اگر قرار باشد مطمئن باشید که صددرصد مثبت است که دیگر به آن تجربه نمی گویند! و چون تجربه گرا هستم، می پذیرم که خیلی از مواقع سینما و مقوله تصویر کاملا غیرقابل پیش بینی است. همانطور که گفتم دوتا عقل بهتر کار می کند، مشورت می کنید، سعی می کنید عوامل پشت و جلوی دوربین، تهیه کننده، کارگردان، فیلمنامه و همه چیز را با هم در نظر بگیرید و بعد اگر به نظرتان اوکی است ، قبول می کنید. ولی همان موقع هم که قبول کردید، هیچی صددرصد نیست.
مثلا فیلم «مردبارانی» را خیلی دوست دارم با آقای داوودی کار کردم و به عنوان اولین حضورم در سینما در نظر می گیرم که بابتش کاندید هم شدم. من در همان سال اولی که کارم را شروع کردم، ۴ تا فیلم کار کردم. ولی دیدم اینطور نباید جلو رفت و باید پله پله جلو بروم. ولی آن فیلم با آنکه همه چیزش عالی بود، داستان بی نظیری داشت، فیلم موفقی بود، بازیگران عالی بودند، همه بازی ها کاندید شدند، فیلمبرداری آقای بدخشان عالی بود، طراحی صحنه و لباس خوب بود ولی فیلم نفروخت. پس بنابراین همه چیز در اختیار من نیست. فیلم «پرده آخر» برای همه ما الگوست. یک نوستالوژی عجیبی به بازیها و فیلم و واروژ کریم مسیحی داریم. در زمان خودش یک شکست تجاری بود. پس هیچی دست من نیست. من می توانم تا جایی که امکان دارد فقط میزان ریسک را کم کنم.
| تا حالا نشده که دوست داشته باشید به جای کسی نقشی را بازی کنید؟
– شاید. ولی هنوز هم می گویم که سینمای ما به خون تازه نیاز دارد که این خون تازه در فیلمنامه های جدید شکل می گیرد. به نظرم اقتباس خیلی می تواند به ما کمک کند. انگار که فیلمها همه شبیه هم شده.
| شما هم مشکل فیلمنامه را قبول دارید؟
– صددرصد قبول دارم که یک فیلمنامه موفق نیمی از مسیر را رفته و فیلمنامه موفق هم از ذهن خلاق نویسندگان موفق سرچشمه می گیرد. مقوله اقتباس در اسکار هم دو تا جایزه دارد؛ فیلمنامه اقتباسی و فیلمنامه غیر اقتباسی. ما ادبیات خیلی غنی و رمان های فوق العاده ای داریم که برای نوشتن فیلمنامه ها خیلی می تواند به ما کمک کند. به تازگی خبری خواندم که ناراحت شدم؛ اینکه «موفقیت سینمای پارسال خیلی مردانه بوده و خانمها نقشی در فروش گیشه نداشتند». من فیمینیست نیستم ولی داریم در عصری زندگی می کنیم که این برابری خیلی اهمیت دارد و خیلی دیده می شود. اتفاقا فیلمهایی که در مورد زنان است، خیلی موفق است و خیلی می تواند تاثیرگذار باشد.
نوشته چهره بازیگران هر چه ساده تر باشد کاریزماتیک تر است اولین بار در بانیفیلم پدیدار شد.
پوستر فیلم سینمایی «صحنه زنی» به کارگردانی علیرضا صمدی رونمایی شد.
۱۴۰۰/۰۹/۲۸
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
سریال «بیگناه» به کار گردانی مهران احمدی و تهیه کنندگی مصطفی کیایی قرار است بزودی به پخش برسد. همچنین سریال «سواره نظام کوچک» به تهیهکنندگی مهتاب کرامتی و کارگردانی هومن بهمنش وارد مرحله پیشتولید شده است.
۱۴۰۰/۰۹/۱۹
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
سریال «سواره نظام کوچک» به تهیهکنندگی مهتاب کرامتی و کارگردانی هومن بهمنش وارد مرحله پیشتولید شد. به گزارش سینماسینما، هومن بهمنش، در اولین تجربه فیلمسازی خود، این مجموعه را برای پخش در پلتفرم نماوا کارگردانی میکند. طلا معتضدی طراحی فیلمنامه و سرپرستی نویسندگان را برعهده دارد و سحر مصیبی مجری...
۱۴۰۰/۰۹/۱۹
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
تعدادی از چهرههای سینمای ایران همچون بهمن فرمانآرا،سعید ملکان و مهتاب کرامتی برای ساخت فیلمهایی جدید خود منتظر دریافت مجوز از شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی هستند. به گزارش ایسنا، ...ادامه مطلب
۱۴۰۰/۰۹/۱۳
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
تعدادی از چهرههای سینمای ایران همچون بهمن فرمانآرا،سعید ملکان و مهتاب کرامتی برای ساخت فیلمهایی جدید خود منتظر دریافت مجوز از شورای پروانه ساخت سازمان سینمایی هستند.
۱۴۰۰/۰۹/۱۳
منتظر بمانید..
یادداشت/ رضا داورینژاد در بین هنرمندانی که تلاش مسئولانهای در پررنگ شدن فضای نیکوکاری و بشردوستانه دارند و فعالیتهایشان در این زمینه انسانی، نه در سایه بزرگنمایی و بوق و ...ادامه مطلب
۱۴۰۰/۰۷/۲۶
منتظر بمانید..
مهتاب کرامتی به عنوان تنها بازیگر و یکی از تهیه کنندگان فیلم کوتاه «ورای سکوت» می گوید علاقه مند است که در کنار کارگردانهای مستعد با ایدههای نو قرار بگیرد و از آن ها حمایت کند.
۱۴۰۰/۰۷/۰۶
مستند «صفر تا سکو» به کارگردانی سحر مصیبی و تهیهکنندگی مهتاب کرامتی و طهورا ابوالقاسمی در سینماهای آمریکا اکران شده است. نوشته اکران «صفر تا سکو» در آمریکا آغاز شد اولین بار در سوره سینما پدیدار شد.
۱۴۰۰/۰۴/۱۹
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
فیلم «اورکا» ساخته سحر مصیبی یکی از ۴۸ پروژه از کشورهای مختلف جهان است که امسال در رویداد سالانه «قُمره» موسسه فیلم دوحه پذیرفته شده است. به گزارش سینماسینما، «کلر دنی»، «جیمر گری» و «جسیکا هاسنر» به عنوان سه کارگردان در کنار «مارک مانگینی» صدابردار و «فیدون پاپامیشل» فیلمبردار نامزد...
۱۳۹۹/۱۲/۰۴
منتظر بمانید..
تیزر مجموعه ۶ فیلم کوتاه با عنوان «۱۰۸ دقیقه از یک قرن» با صدای مهتاب کرامتی رونمایی شد. نوشته تیزر «۱۰۸ دقیقه از یک قرن» با صدای مهتاب کرامتی رونمایی شد اولین بار در سوره سینما پدیدار شد.
۱۳۹۹/۱۱/۲۳
منتظر بمانید..
تیزر مجموعه ۶ فیلم کوتاه با عنوان «۱۰۸ دقیقه از یک قرن» با صدای مهتاب کرامتی رونمایی شد. به گزارش سینماسینما به نقل از روابط عمومی، تیزر مجموعه ۶ فیلم کوتاه «۱۰۸ دقیقه از یک قرن» در آستانه اکران در سینماهای هنروتجربه سراسر کشور با صدای مهتاب کرامتی رونمایی شد....
۱۳۹۹/۱۱/۲۳
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
تدوین فیلم سینمایی «اورکا» به کارگردانی سحر مصیبی به نیمه رسید.
۱۳۹۹/۰۳/۱۶
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
سینماپرس: فیلمبرداری «پیتوک» آغاز شد و هادی حجازی فر یکی از نقشهای اصلی این فیلم را ایفا خواهد کرد.
۱۳۹۸/۰۷/۱۳
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
سینماپرس: مهتاب کرامتی به عنوان اولین بازیگر فیلم سینمایی «پیتوک» با این پروژه قراداد بست.
۱۳۹۸/۰۷/۰۲
مهتاب کرامتی به عنوان رئیس هیات داوران و مهدی رحمانی به عنوان یکی داوران به جشنواره فیلم «Imagineindia» در سال آینده میلادی دعوت شدند.
۱۳۹۸/۰۶/۳۰