بهرام از دست مصطفی، غلام و شکوه از اصفهان به آبادان می گریزد و در معاشرت با ناخدا احمد به دختر او طلا علاقمند می شود. طلا مورد توجه قاچاقچی سابقه داری به نام مهدی مار است که تحت تعقیب ژاندارم ها است. بهرام و طلا ازدواج می کنند؛ اما با حضور مصطفی و غلام و شکوه در آبادان آسایش آن دو مختل می شود. آنها بهرام را به اصفهان می کشانند و مهدی مار پس از بازگشت به طلا قول می دهد که بهرام را، که گمان می کند به او خیانت کرده، از پا در آورد. از طرف دیگر بین طلا و مصطفی درگیری پیش می آید و طلا متهم به قتل مصطفی می شود و همراه مهدی مار به اصفهان می گریزد. مهدی و بهرام در اصفهان با هم رو به رو می شوند و پس از رفع سوء تفاهم مهدی به بهرام کمک می کند تا بی گناهی طلا را ثابت کند. غلام به پیشنهاد شکوه طلا را گروگان می گیرد؛ اما در پی توطئه ای که برای او تدارک دیده شده شکوه را از پا درمی آورد و خود در درگیری با مهدی از پشت بام سقوط کرده و کشته می شود. سرانجام بهرام و طلا به هم می رسند و مهدی به دنبال سرنوشت خود می رود.
مهدی ژورک | کارگردان | |
رضا رخک | دستیار کارگردان | |
مهدی ژورک | نویسنده | |
رضا بیک ایمانوردی | بازیگر | |
مرجان | بازیگر | |
فرامرز قریبیان | بازیگر | |
احمد معینی | بازیگر | |
طناز | بازیگر | |
نعمت الله گرجی | بازیگر | |
منوچهر حامدی | بازیگر | |
جلال پیشواییان | بازیگر | |
محمود قربانی | تهیه کننده | |
مهدی ژورک | فیلمبردار | |
حسین قطاع | دستیار فیلمبردار | |
مهدی ژورک | تدوین | |
حسین واثقی | آهنگساز | |
حسین واثقی | نوازنده | |
سیروس الوند | شعر | |
حمید | خواننده | |
روبیک منصوری | میکس | |
رضا رخک | چهره پرداز | |
علی عاطف خرم | لابراتوار | |
علیرضا کریمی | لابراتوار | |
علیرضا کریمی | چاپ | |
علی عاطف خرم | چاپ | |
علیرضا کریمی | تصحیح رنگ (اتالوناژ) |