با آتش سوزی در کلبه ای روستای مرد خانواده می میرد و زن و شوهری شهری یکی از فرزندان روستایی به نام محمود را به شهر می برند و بزرگ می کنند. مادر خانواده فرزند دیگرش جعفر را بزرگ می کند. سال ها بعد جعفر روستایی غیرتمندی است که دل در گروه لیلا، دختر مرادخان بسته است. از سوی دیگر جهانگیرخان، فرزند قلی خان، کدخدای ده بالا، در صدد اغفال لیلا است. در این اثنا یک سپاهی بهداشت به نام محمود وارد روستا می شود و به امور بهداشتی روستاییان رسیدگی می کند. جهانگیرخان که دختری به نام گلی را اغفال کرده برای از میدان به در بردن جعفر شایع می کند جعفر از گلی هتک حرمت کرده است. مادر، مرادخان و لیلا جعفر را طرد می کنند، و او به کمک دوستش درصدد اثبات بی گناهی خود برمی آید. در چنین وضعی محمود از لیلا خواستگاری می کند، اما در روز عروسی جهانگیر به کمک افرادش لیلا را می ربایند و به کوه می برند. گلی موضوع بی گناهی جعفر را فاش می کند، و جعفر و محمود برای نجات لیلا به کوه می روند. گلی به ضرب گلوله ی جهانگیرخان و خود جهانگیر با شلیک پدرش از پا درمی آیند، و با فاش شدن راز برادری جعفر و محمود لیلا به عقد جعفر درمی آید.
عزیزالله رفیعی | کارگردان | |
رضا شمشادیان | دستیار کارگردان | |
رضا شمشادیان | نویسنده | |
عباس قاجار | بازیگر | |
عادل روحی | بازیگر | |
ابراهیم نادری | بازیگر | |
مهین دیهیم | بازیگر | |
رضا بانکی | بازیگر | |
اکبر جنتی شیرازی | بازیگر | |
عدیله اشراق | بازیگر | |
رضا شمشادیان | بازیگر | |
رضا هوشمند | بازیگر | |
هوشنگ طهماسبی | بازیگر | |
نقدی حسن مهتابی | بازیگر | |
عباس فرزین | بازیگر | |
حسین اشراق | بازیگر | |
محمد پوراعظم | بازیگر | |
عبدالله تهرانی | بازیگر | |
روحی | بازیگر | |
یوری | بازیگر | |
عادل روحی | تهیه کننده | |
عزیزالله رفیعی | فیلمبردار | |
مهدی نظری رجبی | دستیار فیلمبردار | |
رضا بانکی | عکس | |
فریدون بدیعیان | آهنگساز | |
حسین صمدی | نوازنده | |
کریم فکور | شعر | |
مجید یراق طلا | شعر | |
هاکوپ گیورگیس | صدابردار | |
هاکوپ گیورگیس | میکس | |
توکلی | سرپرست گویندگان | |
رضا هوشمند | چهره پرداز | |
محمد سعادتی | لابراتوار | |
حسین پژهان | برش نگاتیو | |
محمد سعادتی | چاپ | |
عباس مظاهری | تیتراژ | |
رضا شمشادیان | تبلیغات | |
مهدی نظری رجبی | امور فنی |