دکتر حقی و همسرش در تصادف اتومبیل کشته می شوند و فرزند آن ها نادر از این حادثه جان سالم به در می برد؛ اما قدرت تکلم و شنوایی خود را از دست می دهد. نادر که سرپناهی ندارد راهی جنگل می شود و مردی شکارچی به نام عبدالله و همسرش جمیله از او مراقبت می کنند. بستگان نادر بر سر تقسیم اموال به جامانده از والدینش کش مکش دارند؛ اما صادق خان، که انسان خوش نیتی است، مانع می شود. عبدالله و جمیله برای مداوای نادر/خدابخش راهی شهر می شوند، و در جاده به دام اکبر و غلام می افتند که قاچاق چی هروئین هستند و محموله ی خود را در چمدان عبدالله پنهان می کنند. ژاندارم ها با تعقیب و گریز عبدالله و قاچاق چی ها را به دام می اندازند، و دوستان اکبر با گروگان گرفتن نادر/خدابخش عبدالله را وادار می کنند که اعتراف کند محموله ی هروئین به او تعلق دارد. با پیگیری پلیس و جمیله همدستان قاچاق چی ها دستگیر می شوند، و نادر با ضربه ای که به او وارد می شود زبان می گشاید. عبدالله آزاد می شود، و صادق به زن و شوهر جوان اجازه می دهد که در کنار نادر در خانه ی دکتر حقی زندگی کنند.
عزیزالله رفیعی | کارگردان | |
محمود صفایی | دستیار کارگردان | |
ناصر محمودی | دستیار کارگردان | |
عزیزالله رفیعی | نویسنده | |
فریده نصیری | بازیگر | |
نادر رفیعی | بازیگر | |
شرایلی | بازیگر | |
هوشنگ بهشتی | بازیگر | |
مسعود زادگان | بازیگر | |
اکبر هاشمی | بازیگر | |
رضا هوشمند | بازیگر | |
جعفر توکلی | بازیگر | |
حسین جهانگیری | بازیگر | |
غلامرضا سرکوب | بازیگر | |
عزیزالله رفیعی | تهیه کننده | |
عزیزالله رفیعی | فیلمبردار | |
اصغر بیچاره | دستیار فیلمبردار | |
رضا بانکی | عکس | |
عزیزالله رفیعی | تدوین | |
حسین محسنی | دکور | |
اعلامی | نوازنده | |
رشیدی | نوازنده | |
فریدون بدیعیان | صدابردار | |
ربیعی | امور فنی صدا | |
رضا هوشمند | چهره پرداز | |
محمود صفایی | تدارکات | |
میرزا گودرزی | لابراتوار | |
حسن امینی | لابراتوار | |
ذبیح الله غلامی | لابراتوار | |
محمود مهدی زاده | برش نگاتیو | |
محمود مهدی زاده | چاپ | |
ذبیح الله غلامی | چاپ | |
میرزا گودرزی | چاپ |