احمد بلافاصله پس از آزاد شدن از زندان تصمیم می گیرد همسر باردارش را طلاق دهد. برخلاف او دوستش پرویز درصدد ترک اعتیاد و تشکیل زندگی است. اما هر دو به یک گروه قاچاق چی مواد مخدر می پیوندند. همسر پرویز موضوع را با مأموران کمیته در میان می گذارد. از طرف دیگر مهدی، برادر احمد، که از اعضای فعال کمیته است، برای نجات دادن برادرش تلاش می کند. احمد پس از به دنیا آمدن فرزندش از ادامة راهی که پیش گرفته منصرف می شود، و در کنار پرویز با قاچاق چی ها به مقابله بر می خیزد. پرویز در درگیری با قاچاق چی ها به مقابله بر می خیزد. پرویز در درگیری با قاچاق چی ها کشته و احمد به سختی زخمی می شود. احمد از بیمارستان به وسیلة نامه محل ملاقات قاچاق چی ها را گزارش می کند. مأموران کمیته محل مورد نظر را محاصره می کنند و قاچاق چی ها احمد را گروگان می گیرند. قاچاق چی ها در درگیری کشته یا زخمی می شوند و احمد نیز از پا در می آید.