محمد علی پس از دو سال به زادگاهش باز می گردد. قنات ده خشک شده و ساکنانش به کاروانسرای زیارتگاهی پناه برده اند. علت خشک شدن قنات چاه عمیقی است که فرد متمکنی به نام (کربلایی علی) در حریم قنات حفر کرده. محمد علی تصمیم می گیرد قنات کور شده را لایروبی کند. عقیل، دوست دورة کودکی او، و پدر سالخورده اش، که مقنی کار آزموده ای است، محمد علی را یاری می دهند. کلبعلی در صدد حفر چاه عمیق تری برمی آید، کش مکش آغاز می شود و سرانجام محمد علی و بابا عقیل به طرز فجیع از پا در می آیند. حسن علی، برادر محمد علی، نیز از کلبعلی انتقام می گیرد. فیلم در حالی که از یکی از چشمه های قنات آب جاری می شود و در گوشه ای دیگر دکل حفاری مشغول کار است به پایان می رسد.