باقر گیوه دوزی است که با به بازار آمدن کفش های لاستیکی و ماشینی کارش از رونق می افتد. او فرزندش اسد را در کارگاه قالی بافی مظفر مشغول کار کرده و مصمم است برای کار در مزارع پنبه به گرگان برود. همسر و فرزندش با این تصمیم مخالفند، اما چاره ای جز گردن نهادن بر رأی باقر ندارند. اسد که روزها در کارگاه به کار طاقت فرسا مشغول است و شب ها همان جا می خوابد، از دوری خانواده نالان است و چند بار از خانه و کارگاه مظفر می گریزد، اما هر بار، کتک مفصلی می خورد و باز می گردد. بار آخر که به خانه عمویش پناه می برد مظفر او را به حیله باز می گرداند و به سختی تنبیه می کند. اسد به تلافی کارگاه قالی بافی مظفر را به آتش می کشد و سوار بر کامیونی از زادگاه خود می گریزد.
غلامحسین طاهری دوست | کارگردان | |
منیژه تهرانی | منشی صحنه | |
غلامحسین طاهری دوست | نویسنده | |
محمود دولت آبادی | طرح اولیه داستان از | |
حسین کسبیان | بازیگر | |
علی نصیریان | بازیگر | |
سرور رجایی | بازیگر | |
محمد نظیفی | بازیگر | |
اسد بابازی | بازیگر | |
سامی تحصنی | بازیگر | |
معصومه تقی پور | بازیگر | |
ملیحه نظری | بازیگر | |
عباس زمانپور | بازیگر | |
وانوش وارطانیان | مدیر فیلمبرداری | |
محمود شفیعی | دستیار فیلمبردار | |
صادق سلطانیه | دستیار فیلمبردار | |
اکبر سعدآبادی | دستیار فیلمبردار | |
غلامحسین طاهری دوست | تدوین | |
محمد شمس | آهنگساز | |
حسین یگانه | نوازنده | |
غلامحسین طاهری دوست | شعر | |
احمد امیری | صدابردار صحنه | |
ناصر فرهودی | صدابردار صحنه | |
والود آقاجانیان | میکس | |
غلامحسین طاهری دوست | افکت | |
فرهنگ معیری | چهره پرداز | |
ناصر بهرام پور | جلوه های ویژه | |
بهروز خوش رزم | مدیر تدارکات | |
احمد جلالی | دستیار تدارکات | |
ابوالقاسم جمالی | دستیار تدارکات | |
مهران افراسیابیان | دستیار تدارکات |