ابی جوان سر به هوا و بزن بهادری است که کوشش های برادرش کریم و مادرش برای به راه آوردن او بی نتیجه است. کریم، به توصیه یدایی اش ، ابی را با دختری به نام نسرین آشنا می کند که از پسر نا بینایش سعید مراقبت می کند و در کافه ی عباس آواز می خواند. کریم ابی را از ادامه ی رابطه با نسرین بر حذر می درد و با دیدن نسرین در می یابد که او زنی است که سالها پیش در بندر رها کرده و سعید فرزند خود اوست . آن دو با هم آشتی می کنند، و ابی گمان می کند که کریم به او نارو زده است . ابی، به توصیه ی عباس ، کریم را به خانه ی خلوتی می کشاند تا از او انتقام بگیرد ؛ اما نسرین ماجرای علاقه یدیرین خود و کریم را به ابی توضیح می دهد. ابی خود را وارد معرکه می کند و به ضرب چاقوی عباس از پا در می آید.
مهدی ژورک | کارگردان | |
منوچهر مصیری | دستیار کارگردان | |
سیروس الوند | نویسنده | |
مهدی ژورک | بازیگر | |
رضا بیک ایمانوردی | بازیگر | |
مرجان | بازیگر | |
علی میری | بازیگر | |
عزت الله مقبلی | بازیگر | |
یدی | بازیگر | |
هنگامه | بازیگر | |
ذبیح الله ذبیح پور | بازیگر | |
جلال پیشواییان | بازیگر | |
ملیحه نصیری | بازیگر | |
افشین ابریشمی | بازیگر | |
مهدی ژورک | تهیه کننده | |
حسن شباهنگ | مدیر تولید | |
حسین قاسمی وند | فیلمبردار | |
اسماعیل دین محمدی | فیلمبردار | |
حسین قطاع | دستیار فیلمبردار | |
ایرج محمودی | دستیار فیلمبردار | |
اکبر ثمینی | عکس | |
محمد بانکی | عکس | |
مهدی ژورک | تدوین | |
بابک بیات | آهنگساز | |
اشکان | خواننده | |
روبیک منصوری | میکس | |
اکبر نمینی | چهره پرداز | |
حسن شباهنگ | مدیر تدارکات | |
علی عاطف خرم | لابراتوار | |
علیرضا کریمی | لابراتوار | |
علیرضا کریمی | چاپ | |
علی عاطف خرم | چاپ | |
علیرضا کریمی | تصحیح رنگ (اتالوناژ) |