به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، «اسدالله نیکنژاد» کارگردانی است که سالها پیش به هالیوود رفته و در آنجا کار فیلمسازی را در رده های مختلف پیگیری کرده است. او هم اینک قرار است فیلمی را به نام لاله با هزینه ای بالغ بر 5 تا 7 میلیارد تومانی بسازد.
این دو خط کل خبری است که درباره پروژه لاله عنوان می شود اما این همه ماجرا نیست.
ساخت زندگی یک زن قهرمان مسابقات اتومبیل رانی بعنوان یک زن ایرانی برای نمایش در خارج از سوی مردی که سابقه مشارکت در ساخت فیلمهایی با صحنه های برهنگی دارد آنهم با بودجه ای که به نظر برخی برای فیلم ایرانی بودجه قابل توجهی است.
اینها تقریبا تمام مواردی است که مخالفان پروژه لاله درباره آن سخن می گویند. آنها معتقدند چطور نیک نژادی که سابقه ساخت فیلم هایی با صحنه های برهنگی دارد قرار است برای نشان دادن زن ایرانی به جهان فیلم بسازد و چرا با این همه سوژه او کسی را انتخاب کرده که نماینده زن ایرانی نیست.
از طرف دیگر هم موافقان ساخت این پروژه که معاونت سینمایی در راس آن قرار دارد معتقدند نیک نژاد چون در هالیوود کار کرده و استانداردهای آنجا را می داند برای ساخت فیلمی که بتواند ذهنیت غلط غربی ها درباره زن ایرانی را تصحیح کند مناسب است. اگرچه آنها نیز سابقه نیک نژاد در حضور در ساخت برخی فیلم ها را تایید نمی کنند اما معتقدند سوژه ای که او دنبال می کند بر هدفی که آنها در نظر گرفته اند منطبق است.
خبرگزاری فارس به جهت دنبال کردن رسالت اطلاع رسانی خود و برای شفاف تر شدن موضوعی که همه ابعاد آن هنوز به قدر کافی شفاف نشده مصاحبه ای را با اسدالله نیک نژاد انجام داده است.
این مصاحبه از دو بخش تشکیل شده که یکی درباره سابقه نیک نژاد و فعالیت هایش در ایران و بعد از آن چگونگی حضورش در هالیوود و بخش دوم پرسش های صریح ما درباره برخی فیلم های کارنامه اش و پروژه لاله است.
«فارس» از این پس نیز مطالبی را درباره این فیلم خواهد داشت و از قلم کارشناسانی که در این باره سخنی دارند استقبال خواهد کرد.
آنچه می خوانید قسمت اول مصاحبه «فارس» با «اسدالله نیک نژاد» است:
فارس: برای اولین سوال بگویید که فعالیت فیلمسازیتان را از چه زمانی شروع کردید؟
نیکنژاد: من زمانی که دیپلم گرفتم به دلیل علاقهای که داشتم بیش از ده تا پانزده کار ساخته بودم و بودجه این فیلمها را مرکزی به نام رفاه خانواده پرداخت میکرد. در این مرکز مددکاران اجتماعی میآمدند تئاتر کار میکردند و تنها کسی که سینما و عکاسی کار میکرد من بودم.
قبل از این من خودم وسایل ساده آپارات 35 میلیمیتری ساخته بودم و از همان جا سینما را شروع کردم که اتفاقا این دستگاه من هنوز هم در همان مرکز وجود دارد.
فارس: اولین فیلمی که ساختید چه بود؟
نیکنژاد: اولین فیلمم نامش «آبحوضی» بود و زندگی یک آب حوضی را نمایش میداد. اتفاقا نقش این فرد را «عبدالرضا اکبری» بازی میکرد. این فیلم کوتاه داستانی 45 دقیقه بود.
تمام مسائلی که در جنوب شهر بود را میساختم و زندگی افرادی که به نظرم جالب بود از همین آب حوضی گرفته تا موضوعات مشابه را میساختم. این سیر فیلمسازی من بود تا زمانی که دیپلم گرفتم.
چند فیلمم مثل «زندگی بهتر» که سوپر هشت بودند در همین سینما آزاد بود که بخش روشنفکر قبل از انقلاب نیز بودند، یک چیزی شبیه خانه سینمای فعلی. بعد از اینکه دیپلم گرفتم وارد دانشگاه هنرهای دراماتیک شدم و چون امتیازم از دانشجویان دیگر بیشتر بود از همان ترم اول شروع به فیلمسازی کردم؛ در حالی که باقی دانشجویان باید اصول اولیه را میگذراندند.
فارس: درباره فیلمهای دیگری که ساختید، بگویید.
نیکنژاد: تز دانشگاهم فیلم سینمایی «چنگال» بود که پرویز پرستویی در آن بازی میکرد. من در این فیلم آنقدر به او سخت گرفتم که میخواست کار را ترک کند اما به او گفتم اگر میخواهی موفق شوی باید بایستی و سختی بکشی.
در آن سالها در دانشگاه هنرهای دراماتیک اعتصاب شد. در همان روز که 17 شهریور بود که اتفاقا من به با یکی از دوستانم در آن حضور داشتیم، از همان جا نیز با انقلاب بودم و در تمام فاصلهای که با انقلاب بودم فیلمهای مستند داخل انقلاب را میساختم؛ به این معنی که درس و تحصیل را برای انقلاب کنار گذاشتم و به دنبال انقلاب رفتم تا اینکه حضرت امام (ره) به مدرسه علوی آمدند که ما هم با دوستان حضور داشتیم.
فارس: بعد از انقلاب فعالیت خود را چطور پیگیری کردید؟
نیکنژاد: زمانی که من از دانشگاه هنرهای دراماتیک فارغالتحصیل شدم و فیلم سینمایی نیز ساخته بودم، اولین سال انقلاب بود و اولین سالگرد انقلاب در همین وزارت ارشاد که در آن زمان وزارت فرهنگ و هنر بود با یک عده از رفقا که امروز هرکدام در مسند کار هستند و جزو نیروهای انقلابی بودند، فعالیت میکردیم.
در آن سال در همین گروه خواستیم که جشن انقلاب بگیریم و خواستیم بررسی کنیم که جشن انقلاب به چه نامی برگزار شود. این کار به صورت خودجوش انجام میشد. اسم فجر از طرف مهرداد کاشانی پیشنهاد شد و پیشنهاد دهه نیز از طرف دیگر دوستان داده شد تا بشود دهه فجر. نام دهه فجر از همین جا میآید. این اولین جشن انقلاب بود که در آنجا میخواستند فیلمهایی را نمایش دهند و طبیعتا به دنبال فیلم میگشتند. من و همین آقای کاشانی مسئول شدیم که یک فیلمی از این تحول یک ساله از انقلاب را بسازیم، زیرا ما نیروی اجرایی این کار بودیم و باقی دوستان بچههای فکری بودند و طرح و پیشنهاد میدادند.
فارس: فیلم «برنج خونین» چگونه ساخته شد؟
نیکنژاد: در آن سال فیلم ناتمامی بود به نام «برنج خونین» که آمدیم و فیلم را دیدیم و متوجه شدیم که این فیلم از جهت مسائل سینمایی و مالی مشکل دارد و آقای مهرداد کاشانی تهیهکنندگی این را بر عهده گرفت و من هم کارگردانی کار را به عهده گرفتم.
فیلم «برنج خونین» باعث شد که من به سمت تلویزیون بروم. در آن زمان ما با رفقا - از جمله شهید آوینی - به تلویزیون رفتیم. در تلویزیون متوجه شدیم که جامعه ما به این نیاز دارد که این شایعات و این اتفاقات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را بصورت تصویر در بیاوریم. ما در تلویزیون مجموعه میان پردههایی را درست کردیم که برای آن مقطع بسیار بسیار مفید بود، به نام مجموعه «شما چه میگویید؟». به این مفهوم که میآمدند در جامعه شایعه میکردند که مثلا نمک وجود ندارد و این اتفاقات را ما میگرفتیم و با طنز و کمدی برای جامعه بیان میکردیم و به شایعات پاسخ میدادیم.
فارس: بعد از شروع جنگ فعالیت شما چگونه بود؟
نیکنژاد: بعد از مدتی که این کار در دست انجام بود، جنگ شروع شد. من دوربین دست میگرفتم و با بچهها به جبهه میرفتیم و فیلم میگرفتیم. مرتضی آوینی در تلویزیون، جهاد تلویزیون را نیز راه انداخت و چون جا نداشتیم آقا مرتضی بچههای انقلابی و مسلمان را جمع کرد و گروه جهاد به وجود آمد و در همین فاصله گروهی در تلویزیون بودند که از این کار خوششان نیامد.
آن زمان که گروههای جهاد تلویزیونی آغاز به کار کرد، من شروع به تدریس کردم. زمانی که به جنگ رفتم متوجه شدم که در آنجا اصلا فیلمبردار نمیرود. آمدیم به نیروهای جنگ یاد دادیم که با دوربین چطور کار کنند و گروه «چهل شاهد» را راه انداختیم. سپس اگر درست یادم باشد اولین برنامه زنده تلویزیونی بعد از انقلاب برای انتخابات را تهیه و کارگردانی کردم که این خود داستانی دارد.
فارس: مستند درباره جنگ هم داشتید؟
نیکنژاد: در آن موقع رئیس تبلیغات جنگ آقای خرازی بودند. در آن موقع ما «محرم در محرم» را ساختیم که این فیلم ماجرای ماه محرم و عملیات محرم را روایت میکرد. کارگردانی کار با من بود و در همین استودیو بدیع کار را شروع کردیم، بودجهاش را همین تبلیغات جنگ بر عهده داشت و اتفاقا حقوق هم نمیگرفتیم چون اعتقادمان بر این بود که آن یکی جانش را گذاشته، دولت هم پولش را داده و ما هم از تخصصمان باید استفاده کنیم.
بعد از «محرم در محرم» من بلافاصله آمدم و به تلویزیون طرح دادم و گفتم من در جبهه که بودم با سربازی آشنا شدم که لهجه آذری داشت و من از او خوشم آمده و میخواهم تمام خاطرات را به او بدهم و او حرف بزند. داستان هم این بود که این سرباز از سختیهای جنگ میگفت و ما در شهر این سختیها را به نوعی از مردم میپرسیدیم که آیا میدانید در جبهه چنین وضعیتی وجود دارد که پاسخهای جالبی دریافت میکردیم و این شد برنامه «درد همسنگر». در این برنامه خاطرات درون جبهه را بیان میکردیم و برنامه نویی در آن زمان محسوب میشد که البته ابتدا از پخش آن جلوگیری شد و افرادی نمیخواستند چنین سوژههای از تلویزیون پخش شود و با صدای بلند میگفتند نباید چنین فیلمهایی ساخته شود. افرادی در همین گروهها امروز بعد از سی سال همچنان همین حرفها را بیان میکنند؟ ولی وقتی پخش شد آمار بیننده در تلویزیون را شکست.
فارس: سریال «پاییز صحرا» از جمله سریالهایی بود که ابهامهایی داشت. درباره این سریال هم توضیح دهید.
نیکنژاد: وقتی این فیلم را تمام کردم و عکسالعمل مردم را دیدم، سریال «پاییز صحرا» را شروع به نوشتن کردم. تلویزیون با ساخت این سریال موافقت کرد. بودجه این سریال زمانی که تصویب شد هجوم شایعات نیز افزون شد که این فیلم گرانترین فیلم صدا و سیما خواهد بود. جالب است بدانید همان افراد امروز هم همین حرف را تکرار میکنند. وقتی اجازه ساخت این فیلم را به من دادند از بهترین هنرپیشهها و از بهترین عوامل تولیدی استفاده کردیم.
با این حال نگذاشتند این سریال پخش شود. من در آن مقطع بریدم و آمدم در خانه نشستم. جالب است که زمانی که این فیلم تمام شد 420 هزار تومان از بودجه این فیلم مانده بود و من چک نوشتم و این پول را به تلویزیون بازگرداندم که حسابداران تلویزیون و مسؤلان مالی میگفتند که برای چی این را باز گرداندید؟ آن زمان من شنیدم که به دستور مسئول سازمان چکی که ما نوشته بودیم را بزرگ کرده بودند و در حسابداری تلویزیون نصب کرده بودند که این چک برای یک گروه فیلمبرداری است که به صدا و سیما بازگردانده شده است. من در این پروژه نویسنده، کارگردان و تهیهکننده بودم اما یک ریال نیز برنداشتم.
این سریال هم وقتی مورد تائید امام (ره) قرار گرفت، آن افراد شرمنده شدند و رییس صدا و سیمای وقت آن را پخش کرد که استقبال مردمی خوبی هم از آن به عمل آمد.
فارس: چطور شد به آمریکا رفتید؟
نیکنژاد: بعد از آن من تقاضا کردم برای دانشگاه برکلی که به دانشگاه آمریکا بروم و درس بخوانم. بعد از پایان درسم در برکلی به لسآنجلس رفتم و تقاضای درس خواندن در یکی از تاپترین دانشگاههای سینمایی کردم. تمام بیوگرافیام را جمع کردم و به دانشگاه بردم و در مرحله عملی پذیرفته شدم، چون پولی نداشتم برای دادن شهریه. دو ماه مهلت گرفتم. این شد که برای تامین هزینه دانشگاه به عنوان راننده اتوبوس مشغول کار شدم.
یک روز بهصورت اتفاقی با یک مسافر در اتوبوس همصحبت شدیم. طرف به من گفت چه کاره هستی؟ گفتم ایرانی و دانشجوی سینما. گفت من تو را ندیدم. گفتم مگر شما چه کاره هستید؟ گفت من استاد دانشگاه هستم. از من پرسید چرا رانندگی میکنی؟ ماجرا را به او گفتم. به آخر خط که رسیدیم گفت بیا پایین. این آدم مرا به دانشکده برد و به آنها گفت که شهریه را کم کنند و من فیلمهایم به آنها نمایش دادم و به عنوان دستیار استاد دانشگاه در دانشگاه شروع به کار کردم.
فوق لیسانس دورهاش سه ساله بود که من توانستم دو ساله آن را بگذرانم. تز دانشگاه من فیلمی به اسم «خانه من کجاست» بود که آن را با موضوع داستان ایرانیهای مهاجر در آمریکا گارکردانی و تهیه کردم. ضمن اینکه در یک ربع اول این فیلم، من تاریخ ایران را معرفی میکنم.
این کار را در دانشگاه یوسیال به نمایش گذاشتم که بسیار استقبال شد. ضمن اینکه این کار در معتبرترین تلویزیون آمریکا به نمایش گذاشته شد. اتفاقا در هیمن شبکه، فیلم پاییز صحرا با یک تدوین جدید هم در بهترین ساعات نمایش داده شد و مورد استقبال قرار گرفت.
در فیلم «خانه کجاست» برای اولین بار در آمریکا برای ساخت کاری دستمزد گرفتم و اتفاقا با پول همین کار پاییز صحرا را ادیت جدید کردم.
فارس: فعالیت خود را در هالیوود چگونه آغاز کردید؟
نیکنژاد: در هالییود دفاتری برای کشف استعداد وجود دارد که این دفاتر افراد را به کمپانیهای مختلف معرفی میکنند و 10 درصد دستمزد میگیرند. 5 آژانس قدرتمند در آمریکا وجود دارد که استعدادها را به کمپانیهای مختلف معرفی میکنند یا اصطلاحا میفروشند.
در آن مقطع در آنجا من دفتری زدم و شروع به کار کردم تا فیلم تولید کنم. حالا چه فیلمی تولید کنم یا چه سناریویی را کار کنم، حدود یک و دوسالی را این طور گذارندم.
در آن مقطع سریالی دنبالهدار و موفق به نام «چشم در لسآنجلس» پخش میشد که من برای کارگردانی و ساخت یک قسمت آن استخدام شدم. در آن مقطع برای ادامه کار باید عضو سندیکا میشدم، چون در آنجا تمام صنفها سندیکا دارند.
کار ما پخش شد، موفق هم بود. درصد هم از سوی مخاطب دریافت کرد. درجه الف گرفت و قیمت کار را بالا بردند، حالا من باید عضو سندیکا میشدم تا بتوانم نفس بکشم. گفتند شما یک فیلم استودیویی کارگردانی کردی، حالا باید چند سال در نوبت بمانی. اما آنجا بود که رزومه کاری ما را مورد ارزیابی قرار دادند و سال 94 بود که به عضویت سندیکا گارکردانان آمریکا (ِDGA) درآمدم.
و پس از آن در شبکه ABC کارگردانی کردم و به دنبال آن در شبکه NBC کارگردانی کردم و بعد به استودیو کلمبیا رفتم، دو سال آنجا قائم مقام پست پروداکشن (پستولید) بودم.
سریالی کار میشد که «رابرت استاگ» بازی میکرد، تدوین این کار را من بر عهده گرفتم تا در معرض دید عموم قرار بگیرم. در آن مقطع تدوین دیجیتالی آمده بود و حدود یک سال و نیم کار کردم و سریال هم موفق شد.
برای تدوین این کار دستمزد خوبی دریافت کردم و با دستمزدهایم سیستم پست پروداکشن (پس تولید) و دستگاه دیجیتالی را راهاندازی کردم.
سپس پست پروداکشن سریال «سایتینگ» در 14 اپیزود به من واگذار شد. انگار جشن عروسی من بود. اولین بار بود که قرارداد کلانی را میبستم.
تا سال 2000 کار کردیم اما از سال 2001 احساس کردم از پست پروداکشن میتوانم به پروداکشن (تولید فیلم) بروم. در آن مقطع به واسطه ارتباطات و قدرتی که پیدا کرده بودم، شروع کردم به طرح و سریال نوشتن، آدم استخدام کردم و به تلاش خودم ادامه دادم.
در آن مقطع یعنی بهد از حوادث 11 سپتامیر هر چه طرح میبردم رد میشد تا اینکه از قانون آنجا استفاده کردم و تصمیم گرفتم شبکه سراسری ایرانیان را در آنجا راهاندازی کنم.
چون با قانون آنجا آشنا بودم، طرحی را نوشتم. بودجه این کار حدود 60 میلیون دلار بود که سه سال از درآمد و بودجه خودم را صرف این کار کردم و برای مشارکت به کشورهایی نظیر قطر، امارات، آلمان و ... رفتم اما نشد.
بعد آمدم ایران و دیدم در ایران سیستم چند کانالی وجود ندارد، دوست داشتم این کار را به صورت بینالمللی افتتاح کنم اما در ایران و آمریکا که نشد رفتم دبی و با مسئول کمپانی آنجا وارد مذاکره شدم تا بتوانم طرحهایم را در آنجا پیاده کنم و آنها طرح توجیهی من را گرفتند و گفتند که سه ماه ارزیابی این کار به طول میانجامد اما این کار 6 ماه به طول انجامید و گفتند نه. بعد فهمیدم آنها طرح من را دزدیدند و شبکه راه انداختند. به دادگاه شکایت کردم که طرح من را دزدیدهاند و بعد از شکایت من پخش این شبکه قطع شد.
در ادامه فعالیتم به استودیو «جرج لوکاس» رفتم. این استیودیو تاکنون بیش از 400 جایزه اسکار داشته است. «دستان خدا» را با آنها کار کردم.
ادامه دارد...
منتظر بمانید..
فیلم سینمایى “لاله” موفق شد جایزه طلاى طراحى صدا و تدوین ازجوایز فیلم مستقل (IIFA) Independent Film Awards در پاییز۲۰۲۱ شد. “لاله” به کارگردانی اسدالله نیک نژاد چندی پیش روی ...ادامه مطلب
۱۴۰۰/۰۸/۰۲
همزمان با عید سعید فطر دور جدید اکران فیلم سینمایی «لاله» به کارگردانی اسدالله نیکنژاد در تهران و شهرستانها آغاز شد. نوشته فیلم جنجالی «لاله» دوباره روی پرده رفت/ رونمایی از تیزر جدید اولین بار در سوره سینما پدیدار شد.
۱۴۰۰/۰۲/۲۲
همزمان با عید سعید فطر دور جدید اکران فیلم سینمایی «لاله» به کارگردانی اسدالله نیکنژاد در تهران و شهرستان آغاز شد. به گزارش ایرنا، همزمان با دور جدید اکران فیلم ...ادامه مطلب
۱۴۰۰/۰۲/۲۲
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
همزمان با عید سعید فطر دور جدید اکران فیلم سینمایی «لاله» به کارگردانی اسدالله نیکنژاد در تهران و شهرستان آغاز شد.
۱۴۰۰/۰۲/۲۲
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
لاله صدیق تنها زن ورزشکار ایرانی است که براساس زندگی او، فیلم سینمایی ساخته شده است. بخشی از زندگی این قهرمان اتومبیلرانی در فیلم سینمایی «لاله» به کارگردانی اسدالله نیکنژاد ...ادامه مطلب
۱۴۰۰/۰۱/۰۵
در میان ترکیب اکران نوروزی ۱۴۰۰، فیلم سینمایی «لاله» به دلیل ارائه تصویری تازه از ایران و زنان ایرانی موقعیتی ویژه دارد. نوشته نگاهی به فیلم سینمایی «لاله»/ امیدبخش و پرکشش اولین بار در سوره سینما پدیدار شد.
۱۴۰۰/۰۱/۰۲
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
اکران فیلم سینمایی «لاله» به کارگردانی اسدالله نیکنژاد و تهیهکنندگی پروانه پرتو و تورج منصوری همزمان با آغاز سال ۱۴۰۰ آغاز شد. نوشته اکران فیلم «لاله» همزمان با آغاز ۱۴۰۰/ رونمایی از اولین تیزر اولین بار در سوره سینما پدیدار شد.
۱۴۰۰/۰۱/۰۲
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
مرتضی شایسته دبیر شورای صنفی نمایش نام سه فیلم اکران نوروزی را اعلام کرد. به گزارش سینماسینما، مرتضی شایسته دبیر شورای صنفی نمایش، درباره خروجی جلسه امروز ۲۴ اسفندماه بیان کرد: در جلسه امروز طبق تصمیمی که همه اعضای این شورا گرفتند مقرر شد فیلمهای اکران نوروزی از سه فیلم...
۱۳۹۹/۱۲/۲۴
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
امضا یک تفاهم نامه مشترک بین جهاد دانشگاهی هنر و انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند،رونمای از پوستر فیلم لاله و فیلم کوتاه VOIC ،نکوداشت کامبوزیا پرتوی، دو اجرایی شدن یک تئاتر در تئاتر شهر و.... از جمله خبرهای سینما و تئاتر است.
۱۳۹۹/۱۲/۱۹
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
سینماپرس: سینماها پس از پایان جشنواره فیلم فجر۳۹ با چند فیلم جدید از جمله «شنای پروانه»، «لاله» و «آن شب» به فعالیت خود ادامه میدهند.
۱۳۹۹/۱۱/۲۰
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
فیلمبرداری فیلم سینمایی «لاله» به کارگردانی اسدالله نیکنژاد سرانجام پس از حدود ۶ سال تعلیق به پایان رسید.
۱۳۹۸/۰۷/۲۰
منتظر بمانید..
منتظر بمانید..
مراسم تشییع پیکر ضیاالدین دری کارگردان سریالهای «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» امروز در ساختمان شماره دو خانه سینما برگزار شد. در این مراسم کامران ملکی، اسدالله نیک نژاد و قطب الدین صادقی درباره این کارگردان صحبت کردند. یکی دیگر از سخنرانان این مراسم رضا کیانیان بود که از وضعیت...
۱۳۹۷/۰۵/۲۹
به نظر میرسد فیلم «لاله» بر اساس داستان زندگی لاله صدیق ورزشکار ایرانی، جنجالیترین پروژه سینمایی در سالهای اخیر بوده است. این فیلم به دلیل اما و اگرهای دنبالهدار به سرانجام نرسید و سرنوشت آن تا امروز مبهم مانده است. به گزارش سینماسینما، این فیلم سینمایی روایت زندگی لاله صدیق...
۱۳۹۶/۰۹/۲۹
منتظر بمانید..
روز گذشته کیهان با تیتر عجیبی انتقاداتش به برنامه «هفت» و حضور اسی نیکنژاد مطرح کرد. امروز نیز این روزنامه انتقاد تند و تیزی را حواله مدیران رسانه ملی کرده است و با سلطنت طلب خواندن سامان مقدم کارگردان سینما و تلویزیون، دلیل به چنگ آوردن پروژهای سنگین (سریال نوروزی...
۱۳۹۵/۱۲/۱۶
نیک نژاد گفت: شما میتوانید من را برای این کارها مورد سرزنش قرار دهید. این کارها در زمان شور فعالیت من در هالیوود اتفاق افتاده است. در این میان ممکن است پای انسان لیز خورده باشد.البته شما برای قضاوت باید کل کارهای مرا باهم ببینید.
۱۳۹۵/۱۲/۱۶