فیلم بلوغ | نیمرخ

بلوغ

ناصر خاوری و نامزدش سیمین که هر دو پزشک هستند، به عنوان مددکار اجتماعی نیز فعالیت می کنند. دکتر خاوری همواره خاطره دردناکی از غرق شدن دوستش بهروز را به یاد می آورد و از این که شنا بلد نبوده تا او را نجات دهد دچار عذاب وجدان است. او به عنوان مددکار اجتماعی نیز به شدت درگیر مشکلات دیگران است و سیمین از این بابت او را سرزنش می کند. کوکب، زنی که شوهری معتاد دارد، از او کمک می خواهد و دکتر از شوهر کوکب می خواهد که خانواده اش (کوکب و دو فرزندش آرزو و مهدی) را تنها بگذارد تا زندگی معمولی خودشان را ادامه دهند. مهدی و آرزو از رفتار پدرشان ناراحت هستند و آرزو دچار فشارهای عصبی بسیاری است. دکتر روحانی، پدر سیمین که کانون اصلاح تربیت را اداره می کند، به داماده آینده اش مژده می دهد که او و دخترش در امتحان درجه عالی پزشکی قبول شده اند و می تواند آنها را به خارج بفرستد. ناصر و سیمین در حیاط بزرگ خانه زن ثروتمندی به نام خانم معارف، کارگاهی برای کمک به مددجویان تشکیل داده اند. خانم معارف به ناصر می گوید که رامیار، نوه او که از خارج آمده، به دلیل عکاسی در یکی از خیابان های تهران بازداشت شده است. ناصر برای ضمانت او به کمیته می رود و رامیار را نزد مادربزرگش می آورد. یحیی، پسر نوجوانی که با خواهرش نزد پدر معتادشان روزگار سختی را می گذرانند، مدام از پدرش کتک می خورد. ناصر به پدر او پیشنهاد می کند که یحیی را به بهزیستی ببرد، ولی دوستان معتاد پدر یحیی، ناصر را به سختی کتک می زنند. با این حال ناصر موفق می شود بچه ها را از خانه فراری دهد. غیبت های مکرر ناصر در کلینیک، به اخراج او می انجامد. ناصر با خواندن روزنامه، متوجه می شود که آرزو در کنکور قبول شده و با دسته گل و شیرینی به منزل آنها می رود ولی بار دیگر شاهد مشاجره پدر او و کوکب می شود. مردی که از طرف پدر معتاد برای خواستگاری به اتفاق پدر به خانه آنها آمده، توسط کوکب از خانه رانده می شود و ناصر می کوشد آرزو را که به شدت عصبی شده آرام کند. سپس در جشن تولدی که سیمین و پدرش به اتفاق دوستان ناصر برای او ترتیب داده اند، حاضر می شود و پدر سیمین، بلیت هواپیما و مبلغی دلار به او هدیه می دهد. در یک میهمانی در خانه خانم معارف، رامیار از شعری که آرزو دکلمه کرده تعریف می کند ولی مهدی از این که رامیار با خواهرش صحبت کرده ناراحت می شود و با او درگیر می شود. از طرفی، مهدی که از مزاحمت های پدر معتادش به ستوه آمده او را می کشد ولی وقتی پلیس برای بردن او می آید کوکب قتل شوهرش را به گردن می گیرد. آرزو بار دیگر دچار حمله عصبی می شود و ناصر او را روانه بیمارستان می کند. پدر رامیار که در آمریکا زندگی می کند برای بردن او به تهران می آید ولی رامیار نمی پذیرد و پس از مشاجره ای لفظی با پدرش، ناصر او را به خانه ای در کنار دریا می برد ولی فردای آن روز با مشاهده نامه ای متوجه می شود که رامیار قصد خودکشی دارد. ناصر او را روی تخته سنگ بزرگی در کنار دریا می بیند در حالی که قصد دارد با سنگ بزرگی که به پایش بسته خودش را غرق کند. رامیار به رغم تأکید مکرر ناصر بر این که شنا نمی داند، خودش را به درون آب می اندازد و ناصر هم به او می پیوندد. رامیار، ناصر را نجات می دهد. ناصر گذرنامه اش را پاره می کند و فردای آن روز رامیار با یک شاخه گل آ‏فتابگردان به عیادت آرزو می رود.

جوایز و افتخارات

۱۳۷۸ -  بهترین فیلم در بین المللی فیلم فجر،

۱۳۷۸ - بهترین فیلم   در بین المللی فیلم فجر،

۱۳۷۸ - بهترین فیلم   در بین المللی فیلم فجر،

۱۳۷۸ - نقش اول مرد   در بین المللی فیلم فجر،

۱۳۷۸ - بهترین تدوین  در بین المللی فیلم فجر

بازیگران و عوامل بلوغ :

مسعود جعفری جوزانی کارگردان
حمید رضا صلاحمند برنامه ریز
احمد رمضان زاده دستیار کارگردان
فرامرز حیات روشنایی مدیر روابط عمومی
کتایون ارسنجانی منشی صحنه
مسعود جعفری جوزانی نویسنده
حسین یاری بازیگر
ویشکا آسایش بازیگر
منوچهر احمدی بازیگر
محمود استادمحمد بازیگر
ولی شیراندامی بازیگر
جمیله شیخی بازیگر
سحر جعفری جوزانی بازیگر
نرگس هاشم پور بازیگر
رامیار رسوخ بازیگر
هاشم روحانی بازیگر
فتح الله جعفری جوزانی بازیگر
پژمان بازغی بازیگر
محمد رضا شریفی نیا بازیگر
اصغر رحمانی بازیگر
رامیار گلزاری بازیگر
لیندا مشرفی بازیگر
آبتین رضایی نیا بازیگر
احمد رمضان زاده بازیگر
پرستو دولتخان بازیگر
محسن رجبی بازیگر
کیمیا حقیقی بازیگر
ایرج سرباز بازیگر
علی اکبر فیضی بازیگر
افشین پایدار بازیگر
سعید دلیری بازیگر
لادن نصیری بازیگر
مهتاب میرفخرایی بازیگر
آزاده پیمان بازیگر
فرشید قریبیان بازیگر
مرتضی کریمی بازیگر
مهدی نصیری بازیگر
میلاد سرباز بازیگر
محمدعلی یارمحمدی بازیگر
عین الله ارفعی بازیگر
عباس حقیقی تهیه کننده
فتح الله جعفری جوزانی تهیه کننده
مسعود جعفری جوزانی تهیه کننده
مجتبی متولی مدیر تولید
فرحناز شجاعت امور اداری
مهدی رجبی امور اداری
شهربانو بهرامیه امور اداری
مجید زینعلی امور اداری
علیرضا زرین دست مدیر فیلمبرداری
اسدالله مجیدی فیلمبردار
عباس اهوازی دستیار فیلمبردار
قاسم بزرگی دستیار فیلمبردار
علی رحیمی دستیار فیلمبردار
میکائیل ندایی دستیار فیلمبردار
احمد انوار دستیار فیلمبردار
رضا رخشان عکس
عبدالله عبدی نسب تصویربردار پشت صحنه
اسدالله مجیدی فیلمبردار تیتراژ
روح الله امامی تدوین
حسن ایوبی دستیار تدوین
اصغر رحمانی طراح صحنه و لباس
پرویز بهمن آبادی مجری دکور
علی خندان مجری دکور
حسین رجبی مسئول آرشیو لباس
علی نصیری مسئول آرشیو لباس
کامبیز روشن روان آهنگساز
قاسم عابدین ضبط موسیقی
فرهنگ قاسمی شعر
فریدون زندی خواننده
رضا اردلان صدابردار صحنه
جهانگیر میرشکاری صداگذاری و میکس
رضا اردلان میکس
امیرحسین محمدی دستیار صدابردار
رامین نصیری دستیار صدابردار
اسماعیل مشعوف دستیار صدابردار
حمید سلطانیان دستیار صدابردار
رضا اردلان دستیار صداگذاری
رضا اردلان دستیار میکس
رضا اردلان افکت
عبدالله اسکندری طراح چهره پردازی
شهناز چناری چهره پرداز
علی اکبر بهادری چهره پرداز
ایرج سرباز مدیر تدارکات
امیرهوشنگ حسینی دستیار تدارکات
سعید دلیری دستیار تدارکات
عباس قاجار حمل و نقل
محمد سطوت برش نگاتیو
موسی مکوندی برش نگاتیو
ناصر انصاری برش نگاتیو
اکبر کرمی برش نگاتیو
محمود کریمی چاپ
اشکان ایزدی چاپ
محسن جمشیدی چاپ
جعفر سلطانی ظهور نگاتیو
حسن قهرمانی ظهور پزتیو
سیامک سعیدی ظهور پزتیو
جعفر پدیدار ظهور پزتیو
بهزاد خورشیدی عنوان بندی
اسدالله مجیدی عنوان بندی
اسدالله مجیدی تروکاژ
عباس شمس کنترل
جمشید بازرمشق کنترل
بهزاد خورشیدی تیتراژ
علی نجفی تصحیح رنگ (اتالوناژ)
اسدالله مجیدی تمهیدات
عباس حقیقی با تشکر از
حسین پناهی با تشکر از
اصغر عبدالهی با تشکر از
هوشنگ گلمکانی با تشکر از
محمدحسن پزشک با تشکر از
فهیمه سرخابی با تشکر از
فرامرز حیات روشنایی تبلیغات
خبرهای پربازدید
علی حاتمی
ناصر تقوایی

فیلم های جشنواره‌ای هیچ نفعی برای سینمای ما نخواهند داشت/ امام(ره) همه چیز ما بود

فیلم های جشنواره‌ای هیچ نفعی برای سینمای ما نخواهند داشت/ امام(ره) همه چیز ما بود

سینماپرس: عکس امام را بردم خانه وبرای همیشه روی دیوار ما ماند. در واقع امام (ره) همه چیز ما بود یعنی در خانواده، نماز خواندن و همه چیز ختم می‌شد به امام که آن موقع می‌گفتیم آیت اله خمینی (ره).

۱۳۹۵/۰۲/۱۵