علی و همسرش زری در کارخانه ی ریسندگی کار می کنند، و دایی علی دربان کارخانه است. جمشید، معاون مدیر کارخانه، در پی اغوای زری است، و از سوی دیگر منشی جمشید می کوشد با برهم زدن رابطه علی و زری خود را به علی نزدیک کند. روزی که قرار است علی با بورس کارخانه، برای ادامه ی تحصیل، به آلمان برود جمشید به خانه ی علی می رود، و منشی به علی اطلاع می دهد، و بین آنها درگیری پیش می آید. علی باعث مرگ جمشید می شود؛ اما زری دستگیر و حبس می شود. علی که زری را در برقراری رابطه با جمشید مقصر می داند فرزندش کامی را بزرگ می کند، و بر اثر سانحه ای در کارخانه بینایی اش را از دست می دهد. زری پس از آزادی، با استفاده از نابینایی علی، خود را به نام شمسی به او و فرزندش نزدیک می کند، در حالی که منشی و همدست جوانش باقر می کوشند هویت واقعی شمسی را برای علی فاش کنند. علی با عمل جراحی بینایی خود را باز می یابد، و زری از بیم آن که طرد شود از او دوری می کند. او بر اثر تصادف به بیمارستان منتقل می شود و علی پس از برملا شدن هویت زری با فرزندش به عیادت او می رود.
داریوش کوشان | کارگردان | |
مجید مهرجو | دستیار کارگردان | |
جمشید صداقت نژاد | نویسنده | |
دینامیک | بازیگر | |
داریوش معینی | بازیگر | |
شهرام ثمینی پور | بازیگر | |
فریده بیات | بازیگر | |
محمد بانکی | بازیگر | |
علیرضا قوامی | بازیگر | |
شادی | بازیگر | |
مطلق | بازیگر | |
فیروزی | بازیگر | |
علی میری | بازیگر | |
اسماعیل کوشان | تهیه کننده | |
حسن مهدیادگار | فیلمبردار | |
علی محمدی | دستیار فیلمبردار | |
حسن مهدیادگار | تدوین | |
منوچهر گودرزی | نوازنده | |
رضا شمسا | شعر | |
مرتضی | خواننده | |
دینامیک | خواننده | |
عباس قاسمی | تدارکات | |
اسفندیار شیرازی | لابراتوار | |
اصغر راه چمنی | لابراتوار | |
اصغر راه چمنی | چاپ | |
اسفندیار شیرازی | چاپ |